شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

عروسک قشنگ الناز

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۳۳ ب.ظ


دختر شهید زاهدی؛ 

عروسک قشنگ الناز 

بابا از پشت قاب عکس شیشه‌ای به دخترش الناز لبخند می‌زند و به او صبح بخیر می‌گوید. الناز کوچولو برای بابا دست تکان می‌دهد با زبان شیرین کودکانه با او حرف می‌زند. او هم دلش می‌خواهد مثل همه دخترهای دیگر سرش را روی شانه‌های بابا بگذارد برای همین گاهی عکس بابا را در آغوش می‌گیرد تا دل تنگی‌اش برطرف شود. او خاطره‌ای از بابا در ذهن ندارد ولی عطر و بوی بابا را در خانه احساس می‌کند. امروز صبح الناز کوچولو عروسکی که بابا برایشبه یادگار گذاشته را از توی جعبه اسباب بازی‌هایش درآورده تا یک دل سیر با آن بازی کند. آخر این عروسک بوی دستان مهربان بابا را می‌دهد. الناز گاهی قصه بابا را برای عروسک قشنگش تعریف می‌کند تا عروسک قشنگش که در عالم خیال دخترکوچولوی الناز است بداند چه پدر بزگ مهربانی داشته است. پدر بزرگی که به خاطر آزادی بچه‌های سوریه به شهادت رسیده تا آنها همیشه شاد و خوشحال باشند و بتوانند با عروسک‌هایشان بازی کنند. الناز دلش می‌خواهد یک روز همراه مادر به سوریه برود و با بچه‌های آنجا دوست شود. او دلش می‌خواهد عروسک قشنگش را که یادگاری بابا است را به آنها نشان دهد و بگوید بابا محمدرضا همه آنها را دوست داشته است.

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی