فـرق ما و شـهدا اینه که ما از اهـالی حرفــیم و آنها از اهالی عمــل...
دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۰۶ ب.ظ
بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء
تازه یه تصادف سخت کرده بود و شده بود سوژه ی اون روزها؛ پشت کمرش کشیده شده بود روی آسفالت خیابان و از اصطکاک کمرش سوخته بود️.
نمیتونست کمرش رو خم کنه برا همین اگر هوس آب میکرد باید یکی اینطوری آبش میداد که هم آبش میدادیم و هم حسابی سر به سرش میذاشتیم
تو همون ایام بود که بهش گفتم واقعا این دفعه داشتی میمردیا...
دسـت کرد تو جیـبش و کـیف پولـش رو درآورد یه ڪـاغذ درآورد گفــت این وصیـت ناممه هروقـت بگـن بیـا بـرو آمــادم!!!
فـرق ما و شـهدا اینه که ما از اهـالی حرفــیم و آنها از اهالی عمــل...
نقل از دوست شهید محمدرضا دهقـآن امیری
@shahid_dehghan
- ۹۷/۰۶/۲۶