بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟
بین عملیات ها بود که داشتیم تو مسجد محل استقرارمون استراحت می کردیم.
شب قبل از خواب با محمدرضا کلی صحبت می کردیم؛
یه شب بهش گفتم الان چیکاره ای؟
- درس می خونم.
- کجا؟
- مدرسه شهید مطهری.
با شوخی گفتم طلبه ای؟!
- نه بابا حقوق می خونم.
- اِ چه جالب منم حقوق می خونم.
- می خوای چیکاره بشی بعد درس؟
- فعلا که دارم درس می خونم می خوام یه کار نیمه وقت پیدا کنم، حالا بعدش یه فکری می کنم.
- بابا بیا درس و بیخیال شو برو خدمت، زود کارت پایان خدمت و بگیر بیا آتش نشانی با هم همکار شیم.
- آره خیلی خوبه، اتفاقا این جور کارا که خدمت به مردمه و از خودگذشتگی داره رو خیلی دوست دارم. درسم تموم شه حتما تو آزمون استخدامی
آتش نشانی شرکت می کنم.
اینجا بود که این شعر یادم افتاد:
کوه باشی، سیل یا باران ...
چه فرقی میکند؟
سرو باشی، باد یا توفان ...
چه فرقی میکند؟
مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان...
آسمانِ شام یا ایران چه فرقی میکند؟
قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم....
حصرِ الزهرا و آبادان چه فرقی میکند؟
مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست...
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟
شعله در شعله تن ققنوس میسوزد ولی
لحظۀ آغاز با پایان چه فرقی میکند؟
نقل از دوست و همرزم شهیدمحمدرضادهقان
| @Shahid_Dehghan
- ۹۷/۰۸/۰۶