«محسن شهید شو نمیری یه وقت
پنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۵:۱۸ ب.ظ
همسر شهید حججی: مزار شهید علیرضا نوری شد پاتوق هر شبمان. پرچم ایران انداخته بودند روی قبر. می گفت: «نگاه کن! ببین چقدر خوشگله، یکی از فرق های کوچیکش همینه، برای مرده پارچه مشکلی میندازن، برای شهید پرچم متبرک.» یک شب که بین قبور شهدا قدم میزدیم، کم کم سر از قطعه ی اموات در آوردیم. نشستیم بالای سر یکی از قبر های خالی. گفتم: «دلم میخواد برم داخل این قبر.» گفت: « شبه، می ترسی.» خیلی اصرار کرد تا منصرف شدم. وقتی به ته قبر نگاه می کردم انگار بلندترین پرتگاه را میدیدم. پای آن قبر خیلی گریه کردم. به حال خودم و خودش و اعمالمان. برگشتم و گفتم: «محسن شهید شو نمیری یه وقت» گفت: «دعا کن» کتاب سربلند شهید محسن حججی
@modafeanharam77
- ۹۸/۰۶/۰۷