شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۳۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۳
مرداد

 

ما هر سه به دلیلی آفریده شدیم

خورشید برای تابیدن

باران برای باریدن

و من

برای دوست داشتن تو ... 

شهید جمال جعفر آل‌ابراهیم  (ابومهدی_المهندس)

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۱۹
مرداد

 تنهاترین ساکن

این شهر شلوغ ام

وقتی

واژه به واژه

دلتنگ آغوشت هستم

در عصر های که

عطر بوسه های تو

پیچیده در کوچه باغ

خاطرات من......

شهید محمدجعفر حسینی  

(ابوزینب) فاطمیون

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۱۹
مرداد

اِلمار نور علی‌اِف، فرنگی‌کار مسلمان اوکراینی به مناسبت سالگرد

شهادت شهید محسن حججی در استوری اینستاگرامش نوشت:

«پسر، پدرش را می‌شناسد اما نمی‌داند که او را از دست داده»

  • دوستدار شهدا
۱۹
مرداد

 

فکر کنم همان شب بود که ناگهان دیدم خبر ۲۰:۳۰ عکسی را نشان می‌دهد که از همان فیلم گرفته شده بود! عجب عکسی! دود و آتش و خیمه و دشنه حرامی و ...

به گزارش مشرق، یکی از فعالان فرهنگی در مطلبی نوشت: محسن از بچه‌های موسسه شهید کاظمی در نجف آباد بود. همان انتشارات شهید کاظمی که کتاب‌های من را منتشر می‌کند. القصه! آن روز زنگ زدم به حمید خلیلی، مدیر انتشارات. گفت: «حالم خوب نیست! یکی از بچه‌های‌مان اسیر داعش شده‌. دعا کن براش» سر ظهر دوباره زنگ زدم. گفت « داعش یه فیلمی ازش منتشر کرده! می‌تونی روی فیلم یه آهنگی بزاری؟! ازش یه عکس هم بنداز، میخوام بگذارم در کانال موسسه‌» گفتم: «حاجی من تو متروام» فکر کنم همان شب بود که ناگهان دیدم خبر ۲۰:۳۰ عکسی را نشان می‌دهد که از همان فیلم گرفته شده بود! عجب عکسی! دود و آتش و خیمه و دشنه حرامی و ... درست تداعی قتلگاه عصر عاشورا بود. زنگ زدم به خلیلی گفتم «این عکس را چطور انتخاب کردید؟» با گریه گفت «نمی‌دانم والا! همین ‌طوری یه جایی از فیلم رو استپ زدیم! می‌بینی خدا چه عزتی داد به این بچه؟» عکس جهانی شد و میلیون‌ها قلب گریست! صدها شعر بیت در وصفش سروده شده! ده‌ها هزار توییت و دل‌نوشته در رثای سر بریده‌اش نگاشته شد. میلیون چشم، خیره صلابت چشم‌های او شد. ده‌ها هزار نفر را به تشییع پیکر بی‌سرش کشاند حتی رهبری را! ایران تمام قد برای این نخلِ بی‌سر به خروش آمد تا سردار به حلقوم بریده او قسم یاد کند که داعش را نابود خواهد کرد. اما کسی قصه این عکس را نمی‌داند! نوشتم که ثبت شود که هیچ طراحی رسانه‌ای پشت این عکس نبود! هیچ سازمان و ارگانی صحنه‌گردانِ نمایش این تراژدی تلخ نبود.این عکس هیچ کارگردانی نداشت! و هیچ دکوپاژی نشده بود! در پسِ این دگرگونیِ قلب‌ها، هیچ رسانه‌ای نبود! ممکن بود من آن روز در مترو نبودم و لحظه‌ای دیگر از فیلم را استپ می‌کردم که این نمادها در آن نباشد. اما آن روز کارگردان خدا بود. او بود که تصویر جوانی شهرستانی را دست به دست و به پهنای قلب‌های دنیا چرخاند. او بود که دلش خواست این لحظه از فیلم، در تاریخ ثبت شود تا لحظه عاشورای ۱۴۰۰ سال پیش را در عصر مدرنیته برای ما زنده کند. امروز سالگرد شهادت شهید حججی بود. هر کجای دنیا بود این روز ثبت ملی می‌شد. نه به عنوان شهادت شهید، بلکه به عنوان یک رخداد فرهنگی - اجتماعی که چگونه با یک عکس جامعه‌ای به خروش درآمد. اما افسوس که قدر نمی‌دانیم و درست مثل روز تشییع تاریخیِ غواصان دست بسته و آن خروش میلیونی که بازهم در تاریخ گم شد. هرکجای دنیا بود ده‌ها فیلم و کتاب فقط برای ثبت این خروش‌ها تولید می‌شد. اما افسوس که همیشه بازنده جنگ روایت‌ها هستیم. گرچه هنوز هم دیر نشده. ارگان‌ها که هیچ! آتش‌ به ‌اختیارها آستین بالا بزنند.

منبع: سایت مشرق نیوز

  • دوستدار شهدا
۱۸
مرداد

بیاد آنکه ژنرال بود اما اهل پشت میز نشینی و لیموزین دودی و بادیگارد و شاسی سواری و برج سازی نبود

 قلمت بشکند تاریخ اگر ننویسی، اگر از سردار بی دست و سر ننویسی، ننویسی که دستش به زمین افتاده، بهر امنیت و آسایش ما جان داده..... ۴۱ سال به جنگ و نبرد و پیکار؛ ۴۱ سال همه خواب بودیم او بیدار... روستازاده ای که شده بین المللی.... راز و رمزش خدا بود و فرمان ولی..... آری این وطن ملک سلیمانی و طهرانی ‌هاست نه جای سگ صفتان خاوری و طبری‌هاست!

پ ن :عکس کمتر دیده شده از مردی که هنوز فکر رفتنش جگر را می سوزاند.

او رفت اما با سپاهی از شهیدان خواهد آمد....

شادی روح قاسم ایران شهید سلیمانی صلوات...

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۱۸
مرداد

 ز غدیرِ تو به معـراج رسیدیم علی

کوثر از دست تو یک جرعه چشیدیم علی

فقط حیدر امیرالمومنین است

نحن ابناء الحیدر الڪرار

عید غدیر مبارڪ

@ravayate_fath

  • دوستدار شهدا
۱۸
مرداد

بسم الله

عید غدیر . .

دورش کردیم و گفتیم خب بگیددیگه، تعریف کنید...یه کم از اون روزا بگید. کمی مکث کرد و گفت حالا که اصرار میکنید یه مناسبتیش رو میگم،ولی اگه اشکم در اومد من میدونم وشما. خندیدیم و منتظر شدیم تا بگه. بسم اللهی گفت و شروع کرد: صبح که پاشدیم سریع یه صبحونه ای زدیم و به عمار گفتم ما میریم پیش نیروهاواسه تبریک عید.عمار هم یه دمت گرمی گفت و گفت منم یه کم کار دارم بعد بهشون سر میزنم. دو سه نفری رفتیم پیش نیروها.عید رو تبریک گفتیم و چایی زدیم و داشتیم بلند میشدیم که یه چیزی زد به سرم.رفتم پیش فرماندشون و دستش و گرفتم و گفتم با من بخون؛تعجب کرد!گوشی رو درآوردم از تومفاتیح اعمال روز عیدغدیر عقد اخوت روپیدا کردم و خوندم.برادر شدیم.ذوق کرد و ذوق کردم.بعد با همه بچه هایی که اونجا بودن صیغه برادری خوندیم...چند روز دیگه عملیات بود و به خیال خودم داشتم زرنگی میکردم.بگذریم. برگشتیم مقر اولین نفر عمار رو دیدم...عمار...عمار...عمار این عمار اون عمار همیشگی نبود بزرگ شده بود خیلی اینقدری که حتی چشای داغون منم میتونست ببینه که روحش زوری تو جسمش گیر افتاده و بفهمم که این روزا،روزای آخر با عمار بودنه...میدونستم عماردیگه مال این دنیا نیست. دویدم طرفش و دستشو گرفتم.نمیخواستم از دستش بدم.باید دست منم میگرفت.این بهترین فرصت بود.گفتم عمار هرچی میخونم تکرار کن وَاخَیْتُکَ فِی اللَّهِ وَصَافَیْتُکَ فِی اللَّهِ وَصَافَحْتُکَ فِی اللَّهِ وَعَاهَدْتُ اللَّهَ وَمَلائِکَتَهُ وَکُتُبَهُ وَرُسُلَهُ وَأَنْبِیَاءَهُ وَالْأَئِمَّةَ الْمَعْصُومِینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ عَلَى أَنِّی إِنْ کُنْتُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَالشَّفَاعَةِ وَأُذِنَ لِی بِأَنْ أَدْخُلَ الْجَنَّةَ لاأَدْخُلُهَاإِلّا وَأَنْتَ مَعِی...خوند بامن خوند.گفتم حالا بگو قبلتُ...گفت. قلبم آروم شد.انگار کلید بهشت رو دادن دستم.عمار دیگه برادرم شده بود...خودش گفت لاأَدْخُلُهَاإِلّا وَأَنْتَ مَعِی. هنوز آروم نشدم.رفتم سراغ اسماعیل.عمار هم اومد.و با اسماعیل هم قراربستیم.هنوز ارضا نشده بودم.ایندفعه با اسماعیل و عمار رفتیم تو اتاق.حاج ابوسعید اومدجلو.بغلش کردم و دستش و گرفتم و گفتم حاجی بخون.وحاج ابوسعید هم خوند...حالا دلم یه کم آروم گرفت. با خودم گفتم چه عیدپربرکتی.ای خدا شکرت.. . حالا داداش عمار پرکشیده داداش سعید پرکشیده داداش شیخ مالک پرکشیده داداش اسماعیل همه وجودشو فدا کرده داداشام پر کشیدن و من...من تنهام. لامصبا گفتم اشکمو در بیارید من میدونم و شما. لبم به خنده بازه ولی قلبم...دارم آتیش میگیرم. ‌میدونم داخل بهشت نمیشن تا من هم بهشون برسم. آخه قول دادن حرف زدن مگه میشه زیر حرفشون بزنن ولی میدونید چیه طاقت ندارم دیگه نا ندارم نفس ندارم آخه دنیا بدون برادر مگه میشه داغ برادر انکسر ظهری میکنه تنهایی....تنهایی خیلی بدِ بچه ها... . . و دیگه نتونست حرف بزنه و بغض بود که تهِ حلق ما میشکست و از خجالتش گریه نمیکردیم. برادر...داداش...رفیق شب عیدی چی بگم...فقط...بیچاره دلش برا دلش دعا کنیم قدر همو بدونیم مهربون باشیم. . . . . . به حق ماخلاءالشفاعه و الزیاره و الدعاء بامعرفتا ما رو هم یاد کنید یاعلی . . . الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام . . . . .

رفیق برادر داداش غدیر

انکسرظهری

فرمانده عمار سربازان آخرالزمانی امام زمان عج

فداییان حضرت زینب سلام الله علیها 

شهیدسعیدسیاح طاهری

حاج ابوسعید 

جانبازقطع نخاع امیرحسین حاجی نصیری 

اسماعیل شهیدشیخ جابرحسین پور

شیخ مالک

اینجا تیپ سیدالشهدا

شهید محمدحسین محمدخانی

@bi_to_be_sar_nemishavadd

  • دوستدار شهدا
۱۸
مرداد

صبح بود و مى تابید!!!!

از لب تو لبخندى

دیدش از سر غیرت

و آفتاب غمگین شد

تا کنار زیبایى ،

مهـربانى ات گل کرد

در بهـار شیدایى،

گل به سبزه آذین شد

شهید مهدی محسن رعد حزب الله 

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۱۸
مرداد

 

در کودکی به همراه سایر خانواده به ایران اسلامی این کشور اهل بیت علیهم السلام و این مهد شهدا مهاجرت نمود... پدر در گوش او درس ولایت مداری و تبعیت از امر رهبر را درس میداد... با شروع جنگ در سوریه، آرزو داشت دروس پدر را عملی کند...☝️ سر انجام در سال ۱۳۹۴ به اصرار و به صورت داوطلبانه رهسپار سر زمین غم و غصه های اهل بیت علیهم السلام شد.. با شجاعت هایی که از خود نشان داد خیلی زود خود را در دل همرزمانش جای داد و شد تکیه گاه بسیاری... هر بار که از سوریه به ایران اسلامی می آمد قلبش آنجا میماند و لحظه شماری میکرد برای برگشتن... در طول این مدت چندین بار زخمی شد تا جایی که یک بار دوستانش یقین کرده بودند که او شهید شده ولی به صورت اتفاقی متوجه میشوند که مجروح شده و سریعا به ایران اسلامی منتقل میشود تا مداوا گردد، هر چند به خاطر شدت جراحت ها و ترکش ها، بسیاری از این جراحت ها و ترکش ها را تا لحظه شهادت به همراه داشت... نهایتا در تاریخ ۲۸ خرداد ماه سال ۱۳۹۶ مصادف با ۲۲ماه مبارک رمضان و ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام ، در حالی که در نبرد به پیروزی میرسد و محل را به تصرف در می آورد، مورد هجوم هواپیما های جنگنده آمریکایی قرار می گیرد و با زبان روزه به شهادت نائل میشود...

 

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۱۴
مرداد

 

دانش نظامی شهید علیپور فرماندهان سوری را متعجب می‌کرد خیلی از همرزمان شهید بعد از شهادت ایشان بحث تواضعش را یادآور شده‌اند. یکی از آن‌ها تعریف می‌کرد: «تا مدت‌ها فکر می‌کردم سردار علیپور یکی از نیروهای فاطمیون است، بس که ساده و خاکی با ما برخورد می‌کرد.» شهید جانمحمد علی پور سالروز شهادت  

شهادت ۱۳ مرداد ۹۶

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا