میگفت ڪاشبعد شہادت پیڪر نداشتہ
باشم..
سرباز امام عصر خود باید شد این است
، پیام روضه های زهـۜـرا
قاب عکس حاج قاسم سلیمانی در حسینیه امام خمینی فاطمیه ۱۴۴۲
دومین فاطمیه بدون علمدار
@ravayate_fath
خاطرات شهید مدافع حرم شهیداحمدمشلب راوی:سیده سلام بدرالدین(مادرشهید)
بعد از شهادت قسمت اول:
احمد شهیدی است که اثرات مثبت شهادتش به وضوح بر دیگران،مخصوصاً هم سن و سالانش مشخص است . او بر نسل جوان بسیار اثر گذار بوده است . افراد زیادی به من می گویند که شهید شما باعث شده ما در زندگی مسلمانان مقیدتری شویم احمد، ما را در مسیر ثابت قدم کرد؛باعث هدایت و بیداری ما از غفلت شد از همان زمانی که به شهادت رسید در سراسر مناطق شیعه نشین لبنان مشهور شد و خیلی زود این شهرت در کشورهای ایران،عراق،و حتی برخی کشورهای اروپایی کشیده شد و این ثابت کرد وقتی خون شهیدی ریخته میشود،دین و فرهنگ در آن جامعه رشد می کند احمد با تقدیم خونش فرهنگ اهل بیت (ع)را منتشر کرد و خونش قطعاً در این قضیه بسیار اثر گذار است . ✍️
ملاقات در ملکوت خاطرات شهید احمد مشلب
نویسنده مهدی گودرزی
@AhmadMashlab1995
میدانم که یک جوان دلش میخواهد شیکپوش باشد، به غذا و تفریح و خیلی چیزها اهمیت بدهد. با اینکه او هم جوان بود، اهل این حرفها نبود. صرفهجویی میکرد و ولخرجی نداشت. آنقدر قانع بود که برای گذران زندگی روزمره، به تجملات و تشریفات اهمیت نمیداد. در داشتن پوشاک و کفش، اهل این نبود که فلان مارک و فلان مدل را بپوشد. هر چه مناسبش بود، میپوشید و برای این موارد ولخرجی نمیکرد. از اینکه ساده بپوشد و ساده راه برود، خجالت نمیکشید و پیش دوستانش، احساس شرمندگی نمیکرد. اهل این حرفها نبود. در مشکلات و در مسیر رسیدن به اهدافش، اهل بهانهجویی نبود. صبور بود و در عین صبور بودن، خوش اخلاق.
قدرش را ندانستم... *
به روایت پدر شهید
بریدهای از کتاب «بازگشت مسلم»؛
و خاطرات شهید فاطمیون، سید مصطفی موسوی •
@Fatemiyoun_1434
برادر شهید نقل میکنند: احمدآقا در اخلاق و رفتار نمونه بود. احترام به والدین و به ویژه مادرم از جمله ویژگیهایی بود که در رفتار او خیلی بارز بود و شاید دعای مادرم بود که او را عاقبت به خیر کرد؛ در واقع کارهای خیری که احمدآقا انجام میداد، اینطور نبود که نمایشی باشد؛ او حقیقتاً در رفتارش نوعی باور و خلوص نیّت داشت و به دلیل همین ویژگیها به عنوان بنده خوب خدا برای شهادت انتخاب شد. ▫️او حرفهایش را با این جمله به پایان میرساند که "دشمن بداند من و همه اعضای خانواده و کسانی که لباس سبز پاسداری به تن کردهایم،خاری بر چشم او هستیم و نه تنها از فداشدن در راه اسلام هراسی نداریم بلکه آرزوی همه ما در این لباس پیوستن به کاروان شهداست که این راه جز سعادت نیست.
شهید احمد جلالی نسب
@zakhmiyan_eshgh
بسم رب الشهدا والصدیقین
سردار حاج غلامحسین دهقان
در دفاع از حرم به شهادت رسید.
هنیئا لک یا اخی به امان الله یاشهید خوشا به حال آنانکه با شهادت رفتند.
دلم از این خنده هایِ بی ریا...
از این خنده هایی که
به رنگ خداست میخواهــد...
خودت را که در خدا غرق کنی
وسطِ معرکه هم مستانه میخندی
چون خدا را داری
شهیدان حاج حسین پورجعفری و هادی طارمی
اولین سالگرد شهادت
@zakhmiyan_eshgh
ناگھانبازدلم یادِ تُ افتاد
شڪست
حاجقاسم
سرداردلها
شهید ابومهدی مهندس اولین سالگرد شهادت
@AhmadMashlab1995
خاطرات شهید مدافع حرم شهید غازی ضاوی (دانیال) راوی:همسر شهید ضاوی قسمت دوم:
غازی احساس می کرد هنوز به جایگاهی نرسیده است که لیاقت شهادت را داشته باشد اما به خاطر صفات برجسته اش لیاقت و استحقاق شهادت را داشت من یک بار به او گفتم"تو آن قدر خوبی که دنیا و اهلش لیاقت این همه خوبی تو را ندارد" آخرین باری که به خانه آمد قبل از رفتن،من و ملیکا را به مشهد و زیارت امام رضا علیه السلام فرستاد و من آنجا هیچ دعایی نکردم جز اینکه خدا شهادت را نصیبش کند 18 ژانویه 2015 (28 دى 93) در شهر "قنیطره" سوریه نزدیک مرز فلسطین اشغالی در حین ماموریت،به همراه ۵ تن دیگر از مجاهدان حزب الله از جمله "جهاد عماد مغنیه"هدف حمله موشکی بالگرد دشمن صهیونیستی قرار گرفته و به شهادت رسیدند . آن ها ماموریتی برای ورود به فلسطین داشتند و به همین خاطر دانیال معروف به شهید قدس شد خبر شهادتش را که شنیدم اصلاً تعجب نکردم چون موقع رفتن می دانستم که باز نمی گردد وقتی پیکرش را آوردند تکه تکه بود!اما این خواست خودش بود که علاقه داشت پیکرش شبیه اربابش امام حسین علیه السلام پاره پاره باشد همه دوستانش از شهادت دانیال تعجب میکردند چون در این زمینه هرگز حرفی از او نشنیده بودند!او در بین مردم خیام معروف بود و با شهادتش معروف تر شد
نویسنده مهدی گودرزی
@AhmadMashlab1995
به مناسبت سالگرد شهید مدافع حرم فاطمیون «سید شیرآقا حسینی»/ز زندانی شدن در افغانستان تا شهادت در سوریه
اخیلی کم حرف و آرام بود یک شب که در پادگان نشسته بودیم، ابوحامد آمد و از مشکلات بچهها سئوالهایی داشت، هرکسی یک چیزی گفت، وقتی ابوحامد او را دید، پرسید کی از افغانستان آمدی؟ گفت سال ۷۹ و همان جا از ابوحامد خواست که او را به گروه اطلاعات بفرستد، حاجی لبخندی زد و گفت اطلاعات کاری سختی است، او هم پاسخ داد که من در افغانستان جزء گروه شناسایی بودم، ابوحامد با تعجب گفت مگه شما در افغانستان جنگیدی؟ گفت بله من ۶ ماه اسیر بودم، حاجی خندید و گفت قبول باشد ولی اگر شما جزء گروه شناسایی قرار بگیری ممکنه همه چی رو خراب نکنی! گفت نه حاجی من در یک عملیات هم دستگیر شدم، بالاخره ابوحامد گفت اسمش را بنویسید اگر احتیاج شد بفرستیدش سوریه. •
@Fatemiyoun_1434