خاطره از شهید بیضایی ۵
دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۵۲ ب.ظ
وقتی محمودرضا به تبریز می آمد، کمتر توى جمع بزرگترها مى نشست. بلند میشد و بچه ها را سرگرم می کرد. پسرم ، سه تا خواهر زاده ها و دختر خودش مدام روى سر و کولش بودند. تقریبا بجز وقت نماز و کارهای بیرونش، بقیه وقتی را که در خانه داشت صرف بچه ها می کرد آنهم تا حدی که دیگر بچه ها خسته مى شدند از بازی.
@Agamahmoodreza
- ۹۸/۰۵/۲۸
سلام خیلی عالی با یک عکس سبک زندگی یک شهید را و اخلاق و رفتارش با کودکان را نشان دادید وبلاگتان بسیار پر بار است کاش افراد دست اندرکار مانند معلمان مدارس و مسؤلین آموزش و پرورش برای استفاده نسل جوان از این ذخایر برنامه ریزی نمایند تا مدیون شهدا نمانند.