شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

گفتگو با پدر شهید حامد جوانی 2

پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۹ ق.ظ


من آن روز می دیدم که سالها زحمتی که برای بزرگ کردنش کشیدیم به ثمر نشسته است. حس افتخار به من دست داده بود و شاید برایتان جالب باشد که با شعف پیش  خود به حامد می گفتم: پسر! خانه ات آباد که کاری کرده ای که تبریز همه به استقبالت آمده است! البته زبانم قاصر بود و نتوانستم از مردم تبریز تشکر کنم. آنها طوری از حامد استقبال کردند و طوری برایش اشک ریختند که انگار فرزند خودشان است؛ آنها می گفتند اگر حامد در ایران شهید می شد متعلق به تمام ایران بود اما الان در راهی شهید شده است که متعلق به شیعیان است. درواقع حضور آن جمعیت با زبان روزه در وادی رحمت به من چنین القاء می کرد که تصور نکنم این شهید فقط متعلق به ما که خانواده اش هستیم، می باشد و بقیه غریبه هستند. به حامد کل شیعیان افتخار میکنند.

هرگاه حامد به  مراسمی یا هیئتی می رفت، می گفت ای کاش روضه ی حضرت عباس(ع) بخوانند. ارادت عجیبی به حضرت عباس(ع) داشت. در این حدیث شک نکنید که می فرماید هرکس به هرآنچه دل بسته است روز قیامت با همان محشور می شود. حامد نیز موقع شهادت شبیه حضرت ابالفضل (ع) شده بود... هم چشمانش را داده بود هم دستانش را؛ اگر به تمام اعضای بدن قمر منیر بنی هاشم تیر زده بودند بدن حامد نیز سر تا پا ترکش بود. حامد در راه و مرام حضرت عباس(ع) بود، مثل ایشان شهید شد و قطعا با خود ایشان نیز محشور می شود. کسانی که در بیمارستان حامد را دیده بودند، هرکس حالش را می پرسید به آنها می گفتند به مقتل حضرت ابالفضل مراجعه کنید.

یکی از اساتید دانشگاه حامد پس از شهادتش گفت: "حامد من فکر می کردم استاد تو هستم اما الان می بینم من شاگرد توام و تو استاد منی". من نیز به حامد می گویم: درست است که من بزرگت کرده ام ولی تو چنان مفتخرم کرده ای که از خدا می خواهم در دنیا و آخرت روسپید باشی.

یکی از فرماندهان در سوریه نقل می کرد هرچند حامد جوانی 25 ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که می توانست مثل آچار فرانسه عمل کند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی. کامیون را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود. همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است. برای همین هم حامد را با موشک تاو ( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند.

وقتی در بیمارستان کنار حامد بودم، پیام حضرت آقا به ما رسید که فرموده بودند اینها که شهید شده اند اجر دو شهید را دارند؛ چون هم هجرت کرده اند و هم شهید شده اند. پیامبر(ص) نیز در حدیثی می فرماید اگر مسلمانی خواب باشد در حالی که مسلمان دیگر او را به یاری بخواند، اگر کمکش نکند مسلمان نیست. وضعیت فعلی مصداق همین حدیث است که اکنون مردم سوریه، یمن، عراق و غیره امروز نیاز به کمک دارند و ما را به یاری می طلبند. کسانی هم که از ایران، از تبریز و یا هرجای دیگر به سوریه می روند، کارشان فقط دفاع از حرم نیست، چون دفاع از حرم فقط یک بعد قضیه است. همان طور که در تاریخ بارها حرم حضرت اباعبدالله را تخریب کرده اند اما بازهم آن را ساخته و بهتر از قبل کرده اند.

این انگشتری را که در انگشت من می بینید، سید حسن نصرالله برایم فرستاده است که قبل از آن برای حضرت آقا فرستاده و ایشان آن را متبرک کرده اند. علاوه بر آن حضرت آقا نیز چفیه شان را برایم فرستاده اند. این دو بزرگترین هدیه هایی هستند که در طول عمرم گرفته ام.

وقتی در بیمارستان کنار حامد بودم، پیام حضرت آقا به ما رسید که فرموده بودند اینها که شهید شده اند اجر دو شهید را دارند؛ چون هم هجرت کرده اند و هم شهید شده اند. پیامبر(ص) نیز در حدیثی می فرماید اگر مسلمانی خواب باشد در حالی که مسلمان دیگر او را به یاری بخواند، اگر کمکش نکند مسلمان نیست. وضعیت فعلی مصداق همین حدیث است که اکنون مردم سوریه، یمن، عراق و غیره امروز نیاز به کمک دارند و ما را به یاری می طلبند. کسانی هم که از ایران، از تبریز و یا هرجای دیگر به سوریه می روند، کارشان فقط دفاع از حرم نیست، چون دفاع از حرم فقط یک بعد قضیه است. همان طور که در تاریخ بارها حرم حضرت اباعبدالله را تخریب کرده اند اما بازهم آن را ساخته و بهتر از قبل کرده اند.

هدف اصلی داعش از بین بردن اسلام است، آنها می خواهند ریشه اسلام را بخشکانند نه حرم را که حرم یک بعد از قضیه و یک شاخص است. امثال حامد که لقب مدافع حرم گرفته اند، درواقع مدافع حرم پیامبر(ص) هستند و حرم پیامبر(ص) نیز اسلام است. پس آنانکه در این راه شهید می شوند مدافعان اسلام هستند که عده ای در عراق، عده ای در سوریه و اگر لازم باشد در یمن، جهت پاسداری از دین به میدان می روند.

بنابراین حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) یک مصداق است و همان طور که هدف اصلی داعش نابودی اسلام است هدف اصلی مدافعان حرم نیز دفاع از حرم اسلام است.

وقتی می خواستیم حامد را از سوریه به ایران انتقال بدهیم، من خیلی تلاش کردم که در سوریه بمانم تا شاید کوچکترین خدمتی برای اسلام بکنم؛ اما تخصص نداشتم و سنم نیز قدری بالا رفته است، برای همین با ماندنم موافقت نکردند وگرنه مشتاق بودم که آنجا بمانم تا جای حامد خالی نباشد. البته الان نیز به برکت وجود دوستانش جای حامد خالی نیست و من وقتی رفقای حامد را می بینم گویی خود او را می بینم.

با وجود عباس های زینب داعش آرزوی رسیدن به اهدافش را با خود به گور خواهد برد.

دو سه روز قبل از شهادت حامد، از طریق معاون سردار قاسم سلیمانی، به من اطلاع دادند که سه نفر از دوستان حامد به فیض شهادت رسیده اند. دو روز پس از آنها نیز حامد به شهادت رسید. شب ساعت حدودا یازده بود که نماینده حضرت آقا در سپاه و معاون حاج قاسم سلیمانی با تعداد دیگری از بچه های سپاه آمدند و حامد را از بیمارستان به معراج شهدا بردند. هر سه آنها دوست حامد بودند و تمام ارتباطات حامد با ایران از طریق دو نفر از آنها انجام می گرفت. گفتند هدف ما از این کار این است که شب آخر آنها کنار هم باشند.

وقتی هم که برای این شهیدان مراسم برگزار کردند، حاج قاسم نیز شرکت کرده بود و برای ما افتخار بزرگی بود که شخصی مانند حاج قاسم سلیمانی به دیدار ما بیاید.

البته من آن شب به معراج شهدا نرفتم چون قرار بود آن چهار رفیق باهم باشند....

قبل از شهادت دو عکس آماده کرده بود؛ یکی برا تشییع پیکرش و دیگری برای چاپ روی بنر که آن را به مادرش داده بود. حامد از شهادتش آگاه بود و تدارک همه چیز را دیده بود. همکارانش می گویند حتی زمانی که داشت کارهای اداری اش را انجام می داد، می گفت نامه مرا امضا کنید وگرنه بعدا پشیمان می شوید که چرا امضاء نکردم؛ چون من دارم می روم و دیگر هم برنمی گردم. فرمانده یگان موزیک می گفت حامد صراحتا به ما اعلام کرد به شما دستور می دهم وقتی پیکر من آمد خوب موزیک بزنید وگرنه تنبیهتان می کنم.

خداوند ما را در راه شهدای اسلام ثابت قدم نگه دارد....

حامد جوانی در روز 23 اردیبهشت امسال در منطقه لاذقیه سوریه مجروح شده و بر اثر شدت جراحات حدود 43 روز در سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت کما بود که سرانجام با لبیک به دعوت حق، به قافله سیدالشهدا(ع) پیوست و همزمان با روز جمعه بدست مردم روزه دار تبریز به صورت باشکوهی تشییع شد.

کانال آقا محمود رضا



  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی