شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

آبروی آن جلسه را از محمودرضا دارم

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۱۸ ب.ظ


برای محمودرضا

احمدرضابیضائی

اسفند سال هشتاد و نه، درست یک هفته مانده به عید، از پایاننامه دکترای تخصصی دفاع کردم. روز بسیار سختی بود. بعد از دو ترم تمدید مهلت دفاع، حالا در آخرین مهلتم در روز دفاع به یک مشکل ناخواسته برخورده بودم و احتمال لغو جلسه دفاعیه از طرف آموزش دانشگاه بود. آنروز آنقدر درگیر حل این مشکل و بالا و پایین رفتن از پله های دانشکده بودم که برای وسایل پذیرایی جلسه جز خریدن یک جعبه شیرینی که آنرا هم با عجله زیاد رفتم و از خیابان کارگر شمالی خریدم، نتوانسته بودم هیچ تدارک دیگری ببینم. همه چیز را آنروز از خرید میوه و آبمیوه تا آوردن ست لیوان و بشقاب و ظروف بلوری میوه و شیرینی، همه را  محمودرضا برایم حل کرد. 

حتی کت و شلوارش را برایم آورد تا با کت و شلوار اتو شده بروم سر جلسه. آن پایاننامه را بخاطر ارادتی که به شهید مهدی باکری داشتم به روح بلند او تقدیم کردم اما دوست دارم اگر گذرم دوباره به کتابخانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران بیفتد پایان نامه ام را از کتابخانه بگیرم و در صفحه تقدیم نامه، نام محمودرضا را هم با خودکار کنار نام بلند آقا مهدی اضافه کنم.

 آبروی آن جلسه را از محمودرضا دارم. 

کانال آرشیو آقا محمود رضا

Archive

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی