شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

شهید سید علیرضا حسینی (فاطمیون)

جمعه, ۲۴ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۱۰ ب.ظ

سید علیرضا حسینی

نام جهادی: سیدحجت

نام پدر:سیدخادم حسین

محل تولد:افغانستان

تاریخ تولد:1372

محل شهادت:خان طومان

تاریخ شهادت:1395/3/29

مزار: امامزاده جعفرپیشوا

برگی ازدفترخاطرات....

به نقل خواهرشهید

برادرم دور چهارم بود ک میرفت سوریه یک سال رفت همیشه نگران بودم .

هر وقت عملیات داشتن زنگ میزد هم حلالیت میخواست هم میگفت برای خودمو هم رزمام دعا کنید.

 اما دفعه آخر که رفت سه هفته بعدش شهید شده بود ایندفعه نه زنگ زد ون گفت دعا کنید، تا اینکه خبر شهادتش رو شنیدیم، دفعه آخر ک رفت همه‌ی ما ب شدت مخالف بودیم ب همین دلیل بدون خداحافظی رفت .

 فقط قبل رفتنش وقتی من مخالفت میکردم بهم گفت نمیدونم چکار کنم برم نرم من گفتم نرو این دفعه دیگه راضی نیستم، بهم گفت اگه نرم میترسم وقتی مردم روز قیامت بهم بگن زمان امام حسین ع نبودی تا یاریش کنی حالا ما چنین راهی رو جلوت گذاشتیم چرا ادامه ندادی و رهاش کردی، اونجا منم دیگه نتونستم چیزی بگم با خودم گفتم اگه ب من بگن توی خواهر چرا نذاشتی من چ جوابی دارم؟!

از همون بچگی با هم خوب بودیم خیلی خوب، همیشه غمخوار همه بود اهل رفیق بازی نبود همیشه وقتشو با خانواده پر میکرد.

 همیشه سعی میکرد با ما باشه وقتی علیرضا بود کارمون گیر نمیکرد همیشه سعی میکرد هر جور میتونه کار کسی رو راه بندازه، آدم وقتی عزیزی رو از دست میده تازه میفهمه چقدر خوب بوده چقدر با بقیه فرق داشته و اینجوری ک آدم بیشتر میسوزه داغش بیشتر میشه.

ما هیچ اطلاعی از نحوه شهادت برادرم نداشتیم فقط دو سه هفته ازش بی‌خبر بودیم پرسیدیم گفتن شهید شده و برای شناسایی هم لازم نیست ببینیمش.

 فقط روز تشییع صورتشو ب ما نشون داد ک اونم اصلا قابل شناسایی نبود.

 من برادر عزیزمو نشناختم با خودم گفتم این علی رضا ما نیست اشتباهی اوردن علی رضا ما ک لاغر بود پس این چرا انقدر گندس علی رضا ما ک قدش ب این بلندی نبود. 

اما همه‌ی اینارو با خودم میگفتم ای کاش همون لحظه بلند میگفتم تا بهم میگفتن دلیل چاقی بدنش اینه ک همش تو کفن پنبه گذاشتن چون شکمش کمرش داغونشده 

 کاش میگفتم تا بهم میگفتن دلیل قد بلند ش اینه ک ممکنه از کمر جدا شده باشه و وسطش پنبه گذاشتن

 خلاصه وقتی دیدمش ب خیال اینکه علی رضا من نیست دیگه گریم بند اومد داشتم میدیدم علی رضا منو میزارن تو قبر اما باورم نمیشد.

ولی حالا فقط حسرتش برام مونده حسرت بغل کردنش بوسیدنش.

اول قراربود قلعه سین (محل زندگیش) دفنش کنند.

اماخانومش گفت: علیرضا وصیت کرده امامزاده جعفر دفنش کنند .

چون ارادت خاصی به اون امامزاده داشته

طوری که حتی وقتی بچه هاش مریض میشد میبردتشون امامزاده جعفر.

@Sardaranebimarz




  • دوستدار شهدا

سید علیرضا حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی