خاطره ای از شهید خاوری
رضا هوش و استعداد بالایی داشت و در مسائل علمی و نظامی و مدیریتی و خانواده و تقریبا همه چیز.با اینکه متاسفانه بنا به دلایلی نتونست درس بخونه.من تو مدرسه همیشه از ریاضی متنفر بودم و برای دانشگاه تمام تلاشم این بود یه رشته ای بخونم که ریاضی نداشته باشه و رفتم مدیریت. اما غافل از اینکه پایه و اساس مدیریت بر پایه ریاضیاته باید توانایی بالایی در فکر کردن ، تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری داشته باشی. اونجا بود که تازه فهمیدم رضا که یکمدیر تجربی و ذاتی خوبی هست با اینکه تحصیلات عالیه نداشت اما نمرات ریاضی مدرسه ش توی کارنامه هاش خیلی خوب بود. آدمی بود که خیلی زود و خیلی خوب با آدما ارتباط برقرار میکرد. استارت اصلی کارهای بچه های لشکر فاطمیون نه از سال ۹۲ که از خیلی سالها پیش خورده بود. از دوران کودکی و یا حتی قبل از تولد و یا کرامت پدر و مادرهایشان که اگر در زندگی این شهدا وارد شوی خود پی خواهی برد که آنها انتخاب شده بودهاند همانطور که سردارشهید حجت انتخاب شده بود.
جدای مسائل معنوی و اعتقادی بازهم کارها از سالها پیش رقم خورده بود اما جلوه ظاهری کار را که بنگریم رسما کار از سال ۹۰ شروع شد. دو سال تمام تلاش و کارهای اولیه صورت گرفت و اولین گروه مدافعان حرم لشکر فاطمیون در (اگر اشتباه نکنم ۲۲اردیبهشت ۹۲) وارد سوریه شدند. در این دو سال که محمدرضا در کنار سایر فرماندهان و بنیانگذاران لشکر فاطمیون مشغول پیگیری امور و پیدا کردن دوستان و همرزمان قدیمی، همان
بچه های سپاه محمدرسولالله (مشهور به سپاه حضرت) ، بچه های تیپ ابوذر بچههای جهاد علیه شوروی و غیره بود تقریبا بیشتر مسائل رو به من میگفت و بعضی موارد رو هم ثبت میکرد. مثل همین عکس.اون روزها کار بصورت مخفیانه بود و احدی خبر نداشتند و نباید هم خبردار میشدند که رضا یکی از دیدارها و فعالیت هاشون رو داخل حرم برگزار کرده بودند رضا هیچوقت عادت نداشت تاکسی سوار بشه. همیشه فرصت که میداشت با پای پیاده و یا دوچرخه و نهایتا اتوبوس اما برای رفاه خانواده کم نمیگذاشت. اون وقت هام جزء استثنائات زندگی رضا بود وقت کم و عجله بود که با تاکسی میرفت.
(راوی:خواهرشهید)
کانال سردار شهید حجت
http://telegram.me/joinchat/C_uoXD7j7RAZyxJDNv_Cjg
- ۹۵/۱۱/۰۵