شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی


با پدر شهید سیدمصطفی حسینی از شهدای فاطمیون مدافع حرم از طریق فرزند شهید داد محمد رحیمی آشنا شدم. پدر زحمتکشی که با رزق حلال یک شهید در دامن خانواده‌اش پرورانده است...

گروه جهاد و مقاومت مشرق - با پدر شهید سیدمصطفی حسینی از شهدای فاطمیون مدافع حرم  از طریق فرزند شهید داد محمد رحیمی آشنا شدم. پدر زحمتکشی که با رزق حلال یک شهید در دامن خانواده‌اش پرورانده است. روایت زندگی تا شهادت مصطفی حسینی را از زبان  سید حیدر حسینی پدر شهید پیش‌رو دارید.

من سید حیدر حسینی هستم. 60 سال سن دارم. سال 63 از افغانستان به ایران آمدم. شش فرزند دارم. سه دختر و سه پسر. مصطفی متولد 15تیر ماه سال 1367است. از میان بچه‌ها مصطفی بسیار مهربان و مؤدب بود. برای من، مادر و خانواده احترام زیادی قائل بود. مصطفی کارت اقامت نداشت، اما در مدتی که در ایران زندگی می‌کرد هر کاری از دستش برمی‌آمد برای خانواده و کمک به خرج خانواده انجام می‌داد. کارگر ساختمان بود و کاشیکاری و سنگکاری ماهر. کمی بعد از زمانی که در ایران بود به خاطر نداشتن کارت اقامت از کشور بیرونش کردند. کمی بعد وقتی که می‌خواست از راه زاهدان وارد کشور شود ماشینشان بر اثر سرعت بیش از حد از محور جاده خارج شده و چپ می‌کند. مصطفی به کمک دوستش می‌رود همین که دوستش را از ماشین خارج می‌کند خودرو آتش می‌گیرد اما شدت انفجار مصطفی را پرتاب می‌کند و با اصابت سرش به سنگ به کما می‌رود و در بیمارستان زاهدان بستری می‌شود. وقتی به ما خبر تصادف را اطلاع دادند خودمان را به زاهدان رساندیم دیدن وضعیت مصطفی به ما اطمینان داد که او دیگر زنده نخواهد ماند.

بعد از سه هفته که مصطفی به هوش آمد، اولین جمله‌ای که بر زبان آورد این بود که من می‌خواهم برای دفاع از حرم حضرت‌زینب(س) به سوریه بروم. ما همه تعجب کردیم، نمی‌دانستیم چه اتفاقی برای مصطفی افتاده که این حرف‌ها را می‌زند وقتی علت را از مصطفی جویا شدم گفت در مدتی که در کما بوده است صحنه نبرد تروریست‌ها و رزمندگان مدافع حرم را می‌بیند و شاهد جانفشانی آنها بوده است. در آن میان دیدن حرم حضرت زینب او را بی‌قرار می‌کند. گویی خدا یک فرصت دیگر به پسرم داده باشد. مصطفی می‌گفت در خواب یک نفری آمد و به من گفت شما شهید خواهی شد. شهادت شما یا در روز ولادت امام حسین (ع) اتفاق خواهد افتاد یا در روز شهادت حضرت ابوالفضل (ع). وقتی شرح این روایت را از زبان مصطفی شنیدم با کمال میل از مدافع حرم شدن و راهی شدنش استقبال کردم و گفتم برو خدا ارحم الراحمین است خدا خودش به تو لطف کرده است. . آری آن رؤیای زیبا مصطفای من را بیدار کرد و او بعد از پیگیری و گذراندن دوره‌های لازم راهی میدان نبرد شد.

پسرمکمی بعد از حضور در میدان نبرد و شجاعتی که در صحنه نبرد با دشمن از خود نشان داده بود، به شهادت رسید. در روز ولادت حضرت ابوالفضل (ع) وعده‌ای که به ایشان داده شده بود عملی شد و در 13 خرداد ماه سال 1393آسمانی شد. 

/ روزنامه جوان

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی