شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

خاطره ای زیبا از شهیدحسین محرابی

پنجشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۲۳ ب.ظ


با خاطرات شهدا شهید حسین محرابی 

خاطره ای زیبا از همرزم شهیدحسین محرابی

یک روز به صورت ماموریتی برای تهیه مواد غذایی به دمشق محله ی زینبیه رفتیم .آنجا بر خلاف اسمش محله ای، بی بند وبار است وخانم های بی حجابی دارد.

وقتی سید حسین این مکان رو دید گفت من نمیام خودت خرید کن بعد بیا باهم ببریم داخل ماشین وقتی خرید کردم آمدم .

سید حسین داخل ماشین نبود . تعجب کردم  قراربود داخل ماشین بشینه تا من بیام یکی دو ساعت همان محل راگشتم ولی اثری از سید حسین نبود  تصمیم گرفتم خودم تنها بروم به دلیل مسائل امنیتی نباید خیلی در اون منطقه صبر می کردم ، داخل ماشین شدم . 

دیدم سید حسین کف ماشین نشسته وسر خود را روی صندلی های ماشین گذاشته ، تعجب کردم گفتم چرا اینطوری نشسته ای؟ گفت رفت وآمدهای خانم های بد حجاب زیاد است، ترسیدم ، چشمم بیفتد واز شهادت دور شوم .

کانال

شهید مصطفی صدرزاده

(با نام جهادی سید ابراهیم)

@Shahidsadrzade

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی