شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

خاطره ای از شهید سید رضا حسینی

جمعه, ۲۲ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۳۲ ب.ظ


همرزمان پسرم می‌گویند وقتی نیروی‌های کمکی نیامدند، سیدرضا قبول نکرد که به عقب برگردد و از فرمانده خواست بماند چون نیروها به حضورش نیاز داشتند. 

فرمانده داشت رصدش می‌کرد؛ سید اینقدر پیشروی کرد که در درگیری‌ها و تیراندازی‌های دشمن تیر به قلبش اصابت کرد، افتاد و زمینگیر شد.

فرمانده زد به سرش و گفت یا ابوالفضل سید شهید شد؛ ۱۰ دقیقه گذشت و حرامی‌ها آمدند و پیکر پسرم را با خودشان کشان‌کشان بردند.

راوی مادر شهید

سید رضا حسینی

شهید مدافع حرم

@modafeonharem

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی