شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

شهید مدافع حرم جاوید یوسفی

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۴۱ ب.ظ


 

پس از سه ماه که فاطمه رضایی وارد زندگی مشترک با شهید جاوید می‌شود، جاوید یوسفی علاقه‌ خود را به شهادت به زبان‌های مختلف بیان می‌کند،فاطمه رضایی می‌گوید: « زمانی که اخبار فلسطین را می‌دید می‌گفت کاش می‌شد که من بروم و بجنگم. فیلم‌های دفاع مقدس زیاد می‌گرفت و با هم نگاه می‌کردیم».

شهید جاوید یوسفی به دعوت حضرت زینب (س) راهی سوریه می‌شود، رضایی درباره خوابی که شهید جاوید یوسفی دیده بود، می‌گوید: « منزل پدر جاوید بودیم. صبح که از خواب بیدار شد خیلی دگرگون بود و گفت خواب دیدم در قبر خوابیده بودم. قبرم تاریک بود و یک عقرب روی سینه‌ام راه می‌رفت خیلی ترسیده بودم تا اینکه خانمی نورانی آمد و قبرم روشن شد و گفته جاوید تو از مایی بلند شو».

شهید یوسفی پس از این خواب به دنبال راهی برای رفتن به سوریه می‌گشت تا اینکه به مشهد رفت و با تیپ فاطمیون آشنا شد. رضایی می‌گوید: « آن زمان یسنا ۵ ماه داشت و زمانی که گفت می‌خواهم به سوریه بروم من مخالفت کردم. آنقدر برایم از اهمیت دفاع از حرم اهل بیت گفت و اینکه اگر راضی نباشی مرتکب گناه می‌شوی که من هم راضی شدم».

همسر شهید یوسفی می‌افزاید: «در این مدت در هر فرصتی به من می‌گفت برو کاغذ بیاور تا وصیت نامه بنویسم و من هم با شوخی و خنده با این نوع صحبت‌هایش برخورد می‌کردم. یک انگشتر و تسبیح داشت که همیشه همراهش بود در حرم امام رضا (ع) تبرکشان کرده بود، می‌گفت این دوتا مثل من و تو همیشه با هم هستند و بعد که ان شاء الله سوریه باز شد این دو تا با هم به زیارت می‌روند، بعد از اینکه من رفتم تو هم بیا..

 @Agamahmoodreza

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی