شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی



شهیـدی که همانند حضرت علی‌اکبر ع اِرباًاربا شد

 در دوره آموزشی برای ورود به مجموعه سپاه و ملبس به لباس سبز پاسداری شدن با علی‌آقا هم گردان بودم. در یکی از روزهایی که حدود یک ماه از تاریخ شروع آموزش‌مان گذشته بود در میدان صبحگاه دانشگاه بودیم و همه گردان‌ها تجمیع بودند، فرمانده گفت: باید دو نفر از گردان ما به گردان دیگری برود. 

پس از بحث و گفتگو گفتند که قرعه کشی می‌کنیم. یکی از آن دو اسمی که درآمد اسم من بود.من هم اصلاً راغب نبودم که بروم گردان دیگر، چون خیلی از رفقا و بچه محل‌ها تو این گردان بودند خلاصه پیش فرمانده که رفتم از من اصرار و از ایشان انکار و بی فایده بود. 

بعد علی آقا عبداللهی آمد و گفت من به جایت می‌روم گردانی که باید بروی  از همان موقع روحیه ایثار و شهـــــادت را در خودش تقویت کرده بود و فکر کنم این گذشت و فداکاری برای من ایثـــــار بزرگی جلوه می‌نمود وگرنه خیلی بزرگ‌تر از آن ایثار این بود که با داشتن همسر و فرزند برای جهاد فی‌سبیل‌الله به جنگ با کفار داعشی برود و الآن که سر سفره ارباب بی‌کفنش متنعم است.

راوی  دوست شهید

{مــــــدافــــــع حـــــرم

شھیـد علــــی عبداللهـــی}

                                                     

@modafeanharam77

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی