شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

با تقــوا

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۴۵ ب.ظ


سید نماز اول وقت رو بسیار اهمیت میداد تو راه مشهدساعت3 صبح رسیدیم به مهمانسرای بین مسیردریکی از حجره های اون استراحت کردیم هوا به شدت سرد بود تا چشمانمون گرم شد دیدم سید نیست نگاه کردم دیدم رفته وسط حیاط تو اون هوای سرد وضو میگیره اومد مارو هم بیدارکرد گفت نماز از زیارت مهمتره، زیارت مستحب اما نماز واجب.

گفت امام صادق می فرماید:شیعیان مارا با اوقات نماز امتحان کنید.

مسئول اون کاروانسرا خواب بود تا خواستیم حرکت کنیم سید اجازه ندادگفت بریم ازش حلالیت بخواهیم هم استراحت کردیم هم نماز خوندیم اگه راضی نباشه همش بر باد رفته حتی زیارتمون.

اون بنده خدارو بیدار کردیم و جریان رو توضیح دادیم ابتدا سربه سرمون گذاشت بعد گفت من به جوان های عزیز وبا تقوایی مثل شما افتخار میکنم خیلی خوشحال شدم که شماها اینقدر به مسائل شرعی تون مقید هستید خوشا حلالتون.

باز با این وجود سید یه پولی رو به زور به اون بنده خدا دادگفت حداقل پول آب تون رو بردار بعدش حرکت کردیم...

یه شب باهم خوابیده بودیم صبح بیدار شدیم نماز رو خوندیم سید مقید بود هرروز مقداری قرآن بخونه قرآنش رو هم خوند و خوابیدیم خیلی خسته بودیم دوباره خوابیدیم تازه گرم خواب بودیم که یه دفعه صدایی رو شنیدیم بیدار شدم دیدم سید دو دستی محکم به سرش میزنه،گفتم سید چته چیکار میکنی،گفت بدبخت شدم نماز صبح مون قضا شد شرمنده حضرت زهرا شدیم.

گفتم بابا جان ما که نمازمون رو خوندیم.

شهید مدافع حرم سیدمیلاد مصطفوی

@modafeanharam77

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی