شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی
۱۲
مرداد



ڪاناڸ رسمے«شــ‌هداے فاطمیوڹ»

 @Sh_fatemi

  • دوستدار شهدا
۱۲
مرداد


دستهایم را دردستهای پلاک جامانده ات می گذارم پلاک جامانده ات حرفهای نا گفته ای دارد 

برادر شهیدم رضا جان

از گوشه گوشه خاکریزها ، ازسکوت نگاه چهره صبورت  ولبخند معطر همیشه گی آن و  گرمی دستهایت در پلاک جامانده ات می ماند.

من هم صحبتم اینروزها با جامانده های تو رضا جان تو ای فاتح قلب عاشق و زخمی ام.

سرداران«فاطمیون»

 @Sh_fatemi

  • دوستدار شهدا
۱۲
مرداد

شهیدعلے تمام زادہ ﺑﻪ رزق ﮐﻔﺎف اﻋﺘﻘﺎد داﺷﺖ میگفت:

ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ(ص)ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ;

"ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ رزق رزق ﮐﻔﺎف اﺳﺖ"

ﺳﻮال ﮐﺮدﻧﺪ:رزق ﮐﻔﺎف ﭼﯿﺴﺖ؟ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ:اﯾﻨﮑﻪ اﻣﺮوز داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ وازﻓﺮدا اﻃﻼع ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ.

خــــــــادم الـشــهداء

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۱۲
مرداد


توی یه شب سرد پاییزی که هوا خیلی سرد

و تازه هم بارون هم اومده بود،

گفت بیا بیرون بریم

اومدم بیرون

دیدم حمیدآقا با موتور جلوی در خونه مون اومده.

باتعجب گفتم حمیدجان مگه موتور سواری بلدی؟

گفت بیا بریم یاد میگیرم.

گفتم حمیدجان بیخیال....

بذار من بشینم،

به کشتنمون میدی

قبول نکرد آقا نشستم ترک موتور 

بعد چندبار خاموش کردن بالاخره راه افتادیم.

توی مسیر چاله چوله های خیابون رو رد نمیکرد 

همه پر آب  بود و هر بار که مینداخت توی چاله کلی می خندید.

و میگفت:حال میکنی رانندگی رو؟

یه چاله هم که رد میکرد میگفت ردکردم یادت باشه موقع برگشت بندازیم توش..

خلاصه تا اونجا کل بدنمون خیس خالی شده بود داشتیم یخ میزدیم رسیدیم مغازه بخاری رو روشن کرد.

کلی طول کشید تا خشک شدیم وبرگشتیم...

نقل از دوست شهید

کانال شهید  @modafehhh 

بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم

@haram69 

  • دوستدار شهدا
۱۲
مرداد


فاطمیون، خاک مظلومیت ازچهره افغانستانی‌ها زدود/پیروزی نیروهای مقاومت محدودبه حفظ قداست حرم‌های مبارک نیست.

سردار سلیمانی در دیدار با خانواده فرمانده شهید فاطمیون علیرضا توسلی با نام جهادی ابوحامد:

هر زمان او (ابوحامد) را می‌دیدم، تماشایش یک شعف مضاعفی درون من ایجاد می‌کرد. برای ما حیف شد. زود از میان ما رفت. زود به آرزویش رسید. به معبود فکری خودش رسید و نائل شد.

نقش شهید توسلی در یادگاری که به نام فاطمیون گذاشت، ماندگار است

فاطمیون خاک مظلومیت از چهره افغانستانی‌ها زدود

پیروزی نیروهای مقاومت محدود به حفظ قداست حرم‌های مبارک نیست 

فاطمیون منشأ تحول در جامعه ما هم شدند. مجاهدت فاطمیون، نگرش‌ها را تغییر داد، امروز الحمدلله به مردم افغانستان با یک نگاه دیگر، یک احترام دیگر، توجه می‌شود. قبور شهدای افغانستانی، مانند امام‌زاده‌ها شده است و مردم توجه ویژه‌ای به آنان پیدا کرده‌اند.

کلمات ارزشمندی که آقا نسبت به مسئله شهدای مدافع حرم و همه این شهدا بیان کردند و آنها را به‌ نوعی متمایز و متفاوت با دیگر شهدا دانستند، خیلی مسئله بسیار ارزنده و مهمی است.

در پایان این دیدار سردار قاسم سلیمانی یک انگشتر به‌رسم یادگاری به حمید توسلی فرزند شهید ابوحامد هدیه کرد. 

کانال آقا محمودرضا

تسنیم

  • دوستدار شهدا
۱۲
مرداد

مراسم باشکوه تشییع و تدفین پیکر شهـید مدافع حرم ارتش جمهـوری اسلامی ایران شهـید.

«محمد مرادی»

امروز  شهرضا  اصفهـان

بیسیم چی

@bisimchi1


پدر و فرزندان مدافع حرم

شهید محمد مرادی

در مراسم تشییع 

@sh_modafeaneqom

شهدای مدافع حرم قم

  • دوستدار شهدا
۱۲
مرداد

بسم رب الشهداوالصدیقین

پاسدار رشیداسلام صادق محمدزاده از شیراز به خیل شهدای مدافع حرم پیوست.

آقا محمودرضا


بسم رب الشهـداء و الصدیقین

« شهـید سیدعلی نیاستی » اهل روستای کتالم رامسر، در درگیری با اشرار در سیستان و بلوچستان به شهادت رسید.

هـنیئا لک یا شهـید الله

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۱۱
مرداد


تنها تصویر از پیکر مطهر شهید مجید سلمانیان که در کربلای خانطومان به شهادت رسیدند.

این تصویر توسط رسانه های تکفیری منتشر شده است

روحانی شهید مجید سلمانیان

خــــــــادم الـشــهداء

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۱۱
مرداد



شهیدقربانی: شهادت خوب است اما تقوا بهتر،تقوایی ڪ در قلب باشدو دررفتار بروز کند

شهیدخانجانی: شهادت فوزی است عظیم،خداوند به هرڪ بخواهدمیدهد.

بانک اطلاعات شهدای مدافع حـــــرم

@Haram69

  • دوستدار شهدا
۱۱
مرداد

مادر معزز شهید: 

گذشته را که مرور می کنم از همان زمان بارداری تا شهادتش متوجه روحیات خاص مهدی می شوم. دخترم همیشه سر به سرم می گذاشت و می گفت مامان ترک ها پسردوست هستند به خاطر آن است که مهدی را آنقدر دوست داری؟! 

هیچگاه نتوانستم مهدی را یک دل سیر نگاه کنم کلاس سوم بود که من دو جفت کفش گرفته بودم برای خودم و خواهرش. از من پرسید مادر جان این کفش ها را می خواهید در بیرون از خانه استفاده کنید؟

 گفتم چطور مگه؟! گفت: مامان این ها را بیرون نپوشید! چیزی که قشنگی به پا می دهد، باعث جلب توجه می شود و حرام است هیچگاه از مال دنیا برای خودش چیزی نخواست. می گفتم تو آینده نمی خواهی؟ 

همه را نبخش، می گفت: اینها را که می دهم برای خودم می ماند خیلی برایم عجیب بود. بزرگ تر که شد، 

می گفت مامان،.این دنیا با همه قشنگی هایش تمام می شود. بستگی به ما دارد که چطور انتخاب کنیم. 

سر نمازهایش به مدت طولانی دستش بالا بود و گردنش کج! من هم به خدا می گفتم: خدایا! من که نمی دانم چه 

می خواهد هر چی می خواهد به او بده. 

می دانستم دنبال شهادت بود. من مریض بودم، دستانش را بالا می گرفت و می گفت: خدایا شفای مامان را بده! من جبران می کنم. آخر هم جبران کرد. همیشه که از در خانه داخل می آمد صدا می زد سلام سردار.... سلام مولا!

بار آخر به من گفت مامان یک سؤال دارم از ته دلت جوابم را بده. اگر زمان امام حسین بود و من می خواستم بروم به سپاه امام حسین ! تو چه می گفتی؟! من هم گفتم: صد تا چون تو فدای امام حسین( ع)

گفت من خودم راهم را انتخاب کردم، فردا نکند ناراضی شوی که این کار شیطان است... بعد شهادتم دلخوری نکن کار شیطان است... و رفت... . من هم به او افتخار می کنم.

آخرین دیدار:  

هر وقت هم که از مأموریت می آمد می گفت: مامان شرمنده ساک خاکی را برایت آورده ام. در آخرین مأموریتش قلبم داشت از سینه ام بیرون می زد. هیچ کاری نمی توانستم بکنم. خواهرش آمد و ساک مهدی را آماده کرد. هر چی در ساکش می گذاشتیم برمی داشت. نمی توانستم به همه بگویم این آخرین دیدار ما است. من در اتاق پناه گرفته بودم می خواستم رفتنش را نبینم. هر کاری کرد من از اتاق بیرون نیامدم تا بغض های من را ببیند. وقتی داشت از در بیرون می رفت صدایم کرد و گفت مامان من دارم می روم، بغضم را قورت دادم، آمدم از اتاق بیرون. گفتم با خواهرزاده ات عکس نداری، یک عکس بنداز. با دستان لرزانم عکس گرفتم. دخترم از زیر قرآن ردش کرد. مهدی برگشت و به چشمانم نگاه کرد. گفت مامان چی شده، بغض کردی؟! گفتم نه مگه آدم پشت مسافر گریه می کند؟ گفت: خیالم راحت. گفتم: آره برو... رفت و کمی بعد خبر شهادتش بود که من را به سجده شکر انداخت و فدایی زینب(س) را به حضرت زهرا(س) هدیه کردم.

وقتی موتورش را جلوی بیمارستان طرفه به سرقت بردند،ناراحتی اش برای این بود که وسیله ی کمک رسانی و هیئت رفتنش را برده اند. مهدی قبل از رفتن به سوریه، آخرین پیامکش را برای یکی از دایی هایش فرستاد

دایی ! من رفتم. دستمال اشکهام روبا کمی تربت کربلا گذاشته ام لای قرآن روی طاقچه. اگه یه وقت طوری شد، آنها بگذارید کنارم

پنجشنبه دهم مرداد ماه بود که زنگ زد به برادرش و گفت سال خمسی ام رسیده. یه ماشین دربست بگیر و برو قم خمس من رو بده و برگرد

…. ۳۰۰تومن هم به نونوایی لواشی بدهکارم اونم پرداخت کنید

 شهید مهدی عزیزی  مدافع حرم حضرت زینب( س)   11 مردادماه سال 1392 در حال دفاع از حرم حضرت زینب (س) دراطراف شهردمشق به دست تروریست های تکفیری به شهادت رسید.

کانال آقا محمود رضا 

  • دوستدار شهدا