شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۵۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۲
ارديبهشت

جهادنا 

همـہ

بر سرِ زباننـد و 

  " تـــــو "

در میانِ جــــانے ...

مجاهد شهید جهاد مغنیہ

تولدت مبارڪ

@jamondeg


  • دوستدار شهدا
۱۲
ارديبهشت

تا شهید نشم بر نمے گردم

تـو سـوریه ڪـه بـودیم چـند بارے

دیدمش،خیلے روحیه خوب و پر نشاطے

داشت،یه یار دیدم ڪه تو حـرم حضرت رقـیـه بـراے زائرا چایـے مـےریـزه رفـتم ڪنارش،هـم صـحبت شدیم،گفت فلانے

من تا شهیدنشم بر نمی گردم.

رواے همرزم

شهید حامد جوانے

@modafeonharem

  • دوستدار شهدا
۱۲
ارديبهشت


دانی که عاشق بی ادعامعلم است

شمع همیشه روشن دوران معلم است

پروانه سوخت تاکه دهددرس عاشقی

آن کس که سوخت بهر من و تو معلم است

سالروز شهادت شهیدمرتضےمطهری و روزمعلم گرامی باد

 @jamondegan

  • دوستدار شهدا
۱۰
ارديبهشت

عاشقان را

باتعلق هاچه ڪار...

روزاول،عهدباخون بسته‌ایم  

گر به جان ما زَند مولا محڪ

لیتنا یٰا لَیتَنا ڪُنا مَـعَڪ...

شهادت:۱۳۹۲/۲/۹سوریه

شهید علی کنعانی 

سالروز شهادت

 @jamondegan

  • دوستدار شهدا
۰۹
ارديبهشت


شهید امیررضا علیزاده -

10 اردیبهشت 1392با همه زیباییش به دلم نمی‌چسبد. چشمم را در بهار 97 در حالی می‌گشایم که دلهایمان به یادت عاشورایی است. وقتی که نیستی احساس می‌کنم دیگر کسی نیست.‌

 -انگار همین دیروز بود خبر شهادتت را شنیدم. انگار همین دیروز بود در آخرین لحظات رفتنت در آغوشت گرفتم. وداعت خیلی دلگیر بود و آمدنت گرانبارتر. آه که 5 سال گذشت. هنگامه بودنت در این کره خاکی گمنام بودی و پس از پر کشیدنت به عرش الهی هم گمنام ماندی. گمنامیت زبانزد خاص و عام است.گمنامی تو در انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر لسانی خاطیان جامعه بود. به وظیفه ات عمل می‌کردی و به نتیجه‌اش فکر نمی‌کردی. بماند که اگر امروز بخواهی کسی را امر به معروف کنی برخی بتو می‌گویند ولش کن بتو چه؟


از همسر صبورت شنیدم که شبی در عالم رویا در خواب تو را دیده بود که در عرش الهی نزد علی علیه‌السلام روزگار می‌گذراندی.وقتی ازت پرسید چطور به این مقام رسیدی، در جواب به او گفتی به خاطر ادای فریضه امر به معروف در این دنیا بود. گمنامی تو در انجام کارهای جهادی و شبانه‌روزی تو بود. گمنامی تو در با صفا و بی‌ریاییت بود. یک رو و یک دل بودی به دور ازهر پوپو لیست صفتی.حفظ بیت‌المال همیشه آویزه گوشم است. آن صندوق کوچکت را می‌گویم که با دستان پر برکتت ساخته بودی و کنارت بود تا هر زمان با تلفن اداره استفاده شخصی کردی پولش را در آن صندوق بگذاری...

 یا امیرالمومنین یا علی(ع)، ‌ای همسر فاطمه سلام الله علیها! زمانی که شمع بیت‌المال را خاموش کردی امیردلهای ما هم ندای شما را درست فهمید و ولایت پذیری را به همگان اثبات نمود. بماند که امروز، برخی‌ها میلیاردی می‌برند و حقوق‌های نجومی می‌گیرند و یکدیگر را توجیه می‌کنند. امیر عزیز وقتی شنیدم بدنبال آن می‌گشتی که کجا فقیر و بدبختی وجود دارد تا با رفع گوشه‌ای از مشکلاتش، کمی التیام بخش دلهایش باشی تعجب می‌کنم چرا تک خوری مد شده است. بی‌خیال این حرفها برادر این حرف‌ها در شهر و دیار ما کهنه شده و بی‌معناست. امروز برای برگزاری مراسم سالگردت هم کم می‌گذارند.

 10 اردیبهشت 1392با همه زیباییش به دلم نمی‌چسبد. چشمم را در بهار 97 در حالی می‌گشایم که دلهایمان به یادت عاشورایی است. وقتی که نیستی احساس می‌کنم دیگر کسی نیست.‌ ای شهید اول، ‌ای برادر، ‌ای عزیز با تو چگونه سخن بگویم که تو در سوایی و ما در عدن.‌ای امیرکبیر دولت دلها: بر سر مزارت آرام سخن می‌گویم و آهسته‌اشک می‌ریزم. چرا که کوفه پر است از نامردان و نامحرمان.‌ای برادر،‌ای شهید ، وقتی پس از سالها هنوز مردم به یاد تو فریاد می‌زنند و مزار شریف تو دلها را آرام کرده و ملجا حاجاتست این یعنی هنوز تو زنده ای. تو زنده‌ای تا ما نهراسیم و باور کنیم و با سهراب همنوا شویم که: «مرگ پایان کبوترها نیست».

ای شاهد و ‌ای ناظر: مردم ما، جوانان مومن و انقلابی این سرزمین ، قدر شناسند و منصف، وفادارند و نجیب، باغیرتند و دیندار. مردم این دیار بهترین مردم زمان هستند. دلهایشان دریاست و چشمانشان مانند آسمان می‌درخشد.‌ای ستاره آسمان گیلان زمین: ما می‌دانیم که تو از پیشکسوتان و اولین شهدای جبهه مقاومت اسلامی در شام بودی و این دل دریایی تو بود که سنگ صبور پابرهنگان و دلسوختگان گردید. مردم ما درد و دل دارند، گله مندند اما وفادارند چون حسین(ع) را دارند. امیرعزیز: خون تو و همه آن کبوتران خونین بال این سرزمین، آن مدافعان حریم حسین علیه‌السلام ، عشق به ولایت را تا ابد در دلها میجوشاند. تو دانستی که عاشورا مغناطیس آفرینش است و زینب(س) نقطه پرگار آن. تو گویی در قالب این تن خاکی آرام و قرار نداشتی. تو رفتی آب حیات بیاوری برای تشنگان دمشق، برای جانهای خسته و دنیا زده ما. برای کودکان یمن، برای آهوان زخمی غزه در برابر چشم این همه ماهواره‌های جاسوسی و باز هم حرمله صهیونیست و باز هم تیری بر گلو و باز هم کربلا. با گوش دل شنیدم حکایت آن لحظه تو را وقتی که خون از حنجر سرخ تو می‌چکید آرام و کم رمق با لب تشنه گفتی : سلام بر حسین علیه‌السلام ...

تقدیم به روح پرفتوح و ملکوتی شهید مدافع حریم اهل بیت و ولایت، شهید امیر رضا علیزاده.

گروه جهاد و مقاومت مشرق

  • دوستدار شهدا
۰۷
ارديبهشت


ماهمیشه فکرمیکنیم شهدایه کار خاصی

‌کردن که انقدرپاک بودن وشهیدشدن...

ولی نه رفیق... 

واقعیتش اینه که خیلی کارهارو نکردن که شهیدشدن...

شهید مدافع حرم آقاحامدجوانی

ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان مبارک

@modafeonha

  • دوستدار شهدا
۰۵
ارديبهشت

بیا و از سر مِهرت

ڪمے با من مدارا ڪن

نگاهت را مگیر از من، 

مرا با آن مداوا ڪن

ولادت ۶۷/۰۲/۰۲

شهادت۹۵/۰۲/۰۴

شهید صادق عدالت اکبری

سالروز شھادت

 @jamondegan

  • دوستدار شهدا
۰۳
ارديبهشت


"من یکی از سربازان امام خمینی(رة) هستم."

شهید مدافع حرم عباس حسینی

کانال شهید فاتح

@Shahidfateh

  • دوستدار شهدا
۰۳
ارديبهشت


 به مناسبت سالروز شهادت

سـاعـت ۱۲ دوم اردیـبـهـشـت مـاه کـه مصادف با شب شهادت امام موسی کاظم (ع)بودبه منطقه شیحه(ریف حماء)رفتیم آنجا مقر فرماندهی بود که استراحت کردیم.

ساعت ۳ بامدادبود که به سمت منطقه عملیاتی سوبین(ریف حماء)حرکت کردیم

هـوا نـسبتاً داشـت روشـن مـی‌شـد که عملیات آغاز شد. 

بعـد از اتمـام کار از فـرمـانـدهی اجازه گرفـتم که به اتـفاق جـمعی از بچه‌ها برای تـفـحـص شـهـدایی کـه در عـمـلیات قبـل نتوانتسیم به عقب منتقل کنیم به منطقه جنوب حلفـایا بـرویم که او هـم مـوافقت کرد.

جمعی از دوسـتان از قبـیل یـک نفر از اطلاعات دو نفر از تخریب و شهید حامد بافنده و یک نفر دیگر از دوستان به سمت جنوب حلفایا حرکت کردیم.

البته چون می‌خواستیم شـهید بیاوریم دستکش و برانکارد و پتو به همراه خود بردیم.

حدود ساعت۱۰بودکه به  جنوب حلفایا رسیدیم وواردمحدوده‌ای شدیم که شهید داده بودیم

بعد از بررسی ابتدایی متوجه پیکر مطهر یک شهید فاطمی شدیم.

با توجه به احتمال تله بودن شهید توسط تکفیری‌هاابتداتخریب‌چی‌هابررسی کردند که محدوده شهید امن هست یا نه.

باز هم شروع کردیم به بررسی منطقه که ابتدا پیکری پیدا نشد،امادرراه برگشت کنار یک تانک سوخته متوجه پیکر دیگری از شهدا شدیم، بلافاصله بررسی‌های لازم انجام شـد و من کـنار پـیکر مـطهر شهید نشستم.

درهمین حین بچه‌های تخریب و شهید بافنده از مـن فـاصله گرفتند و ابتدای یک جاده خاکی بـه سـمت خـودروی خـودمان قدم می‌زدند.

من همچنان کنار پیکر شهید نشسته بودم که ناگهان صدای انفجار همه جا را فرا گرفت. بلند شدم ابتدا دو تخریب‌چی را دیدم که ناله می‌کردند و به آن طرف‌تر توجه کردم دیدم شهیدحامد بافنده وسط هـمـان جـاده خـاکـی رو بـه آســمـون دراز کشیده ودستهایش بازبودمتاسفانه ترکش به شـاهرگش اصـابت کـرده و خـون‌ریزی شدیدی دارد.

بلافاصله با دیدن محل خون‌ریزی، دستم را روی شاهرگش گذاشتم و دکتر رو صدا زدم.

مجروحین را تحویل آمبولانس دادیم و به سمت بیمارستان حرکت کرد.

بیمارستان شلوغ بود پشت دراتاق عمل منتظربودم و شروع به قرائت زیارت عاشورا کردم.

 زیارت عاشورایم که تمام شد من فقط قدم می‌زدم. لحظاتی گذشت که رفیقمان از سالن بیرون آمد و شروع کرد به گریه کردن من هاج و واج مانده بودم.

چی شد؟

شوک‌زده بودم

نکنه حامد شهید شده؟

رفیقمان را در بغلم گرفتم که آرامش کنم اما او شدید گریه می‌کرد و می‌گفت جواب دخترش را چی بدهم؟

شادی روح پرفتوح شهید مدافع حرم حامد بافنده صلوات🕊

 @jamondegan

┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄

  • دوستدار شهدا
۰۳
ارديبهشت

چہ ڪردہ اى

تو بہ این دل ، 

خانہ ات آباد

کہ رفتہ اى و خیالت نمی رود از یاد

شهید حامد بافنده

سالـروز شهـادت

 @jamondegan


  • دوستدار شهدا