شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی
۱۶
آبان


سلام پدرِعزیزم...

آبانماه است و؛فصل پاییز؛ صدای خش خشِ برگها،همچون  ،آوای حزن انگیزِنبودنت را سر میدهند.وبرایمان؛خزان را تداعی میکنند.ما خزان را با رفتنِ تو ؛ درک کردیم،وگرنه پاییز؛ با بودنِ تو؛ همان بهار بود.!

پدرجان،بعد از تو همه فصلها ،چیزی جز پاییز نیستند...،و ما نیز؛ لحظه به لحظه، نظاره گرِ جداشدنِ برگهااز ساقه درختان هستیم. و با تکرارِ افتادن این برگها ؛به ناگاه یاد تو می افتیم.!آری ...پدر جان،ما برگهاییم؛ که خزان ؛ما را از، ساقه ی وجودت، جدا کرده...

اما...، ما بخود می بالیم که فرزندانِ تو هستیم...مردی از جنس شهامت وشجاعت..

شک ندارم که؛خاکریزهای جبهه های سوریه، خود را؛ مفتخر میدانند که؛روزی به زیر گامهای مبارک تو و همرزمانت بودند.

ریگهای قنیطره،با دیدنِ شجاعت وشهامت و دلیر مردی تو،همچون کوه ایستاده اند .

درختان سوخته ی جنوب ،تا شمالِ اثریا،دوباره به عشق تو جوانه زدند.

صدایِ نفسهایِ با خستگی بیگانه ات،همچنان ؛در دره های پر پیچ و خمِ شمالغرب ایران؛همدمِ آوازِ عقابهایی است، که ...؛در اوج به پرواز در میآیند.

حقا...که ؛ تا همیشه،مالکِ تیپِ مالکی....ارتفاعات شمالِ اثریا،به رشادتهایت ؛سجده کرده اند وهنوز قصد ندارند....سر را از ؛ سجده بردارند.

سجاده ات ؛منتظر است پدر....!کاش میشد یک بار دیگر سجاده ات را بگشایی ...، و عطر نماز اول وقتت،فضای خانه را معطر میکرد....

کوههای سر به فلک کشیده ی شمال اثریا؛ در روز حساب،شهادت خواهند دادکه ...، مردانه ایستادی...،ایستاده جنگیدی....و سر بلند؛ شهد شیرین شهادت را نوشیدی....

یادت تا همیشه جاوید باد.

ارسالی از اعضای کانال خادم الشهدا

@khadem_shohda

خــــادم الــشهــــدا


  • دوستدار شهدا
۱۶
آبان


صبح روز جمعه 14 آبان ماه 95، حجت الاسلام محمد محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها با حضور در منزل شهید نخبه افغانستانی لشکر فاطمیون، شهید مصطفی کریمی واقع در قم با اعضای خانواده او دیدار و گفتگو کرد. دکتر کریمی، برادر شهید مصطفی کریمی، رئیس سابق انجمن پزشکان افغانستانی در ایران است.

🌀وی افزود: پدر و مادر شهید نیز که با توجه به دغدغه‌های شهید کریمی نسبت به بحث مهاجرین متنی را به صورت مکتوب تهیه کرده بودند، به حجت الاسلام محمدیان دادند تا خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی ببرند. بعد از این دیدار صمیمانه، حجت الاسلام محمدیان در مراسم ختم شهید که در محل زندگی‌اش در قم برپا شده بود، شرکت کرد.

کریمی با اشاره به دغدغه‌های شهید نخبه فاطمیون که توسط خانواده او مکتوب شد، گفت: یکی از دغدغه‌های شهید همیشه بحث بیمه سلامت خانواده‌های مهاجرین افغانستانی بود. هزینه‌هایی که در طرح تحول سلامت دولت جدید چهار تا 20 برابر افزایش داشت و مهاجرین که بیمه ندارند به شدت برای این هزینه‌ها تحت فشار هستند و مسئله دوم از دغدغه‌هایی که شهید تلاش داشت در جهت آن کاری انجام دهد، مسئله شهریه‌های دانشجویان مهاجر بود که در بسیاری از رشته‌ها همچون رشته‌های پزشکی سنگین است و مبلغ 16 یا 17 میلیون تومان است و این مبلغی نیست که یک خانواده مهاجر که عموماً مشاغلی با درآمد پایین دارند، از پس تهیه آن بربیاید.

 @fatemeuonafg313

کانال رسمے فاطمیون

  • دوستدار شهدا
۱۶
آبان

صراط: من المومنین رجال صدقوا ما عهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا (23) سوره الاحزاب

بی‌تردید تمام افراد بشر بلکه هر موجود زنده‌ای یک ولادت و یک مرگ دارد که‌‌ همان تولد و مرگ طبیعی است. اما این رخداد برای عده‌ای از انسان‌های به کمال رسیده فرق می‌کند. زیرا تولد و مرگ آن‌ها دو تاست. 

یعنی ولادت دوم آن‌ها از وقتی شروع می‌شود که وارد عرصه فعالیت‌های ثمربخش خود شده و آثار معنوی و ارزشمندی در جوامع بشری به جا می‌گذارند که با آن شناخته می‌شوند و زنده‌اند. و لذا مرگ دوم آن‌ها نیز به ولادت دومشان ارتباط پیدا می‌کند. یعنی تا این آثار و فعالیت‌ها نشانه‌ای دارد و هر یک از نشانه‌ها به اندازه ارزش خودش می‌تواند حدود را در هم شکند،

 زمان رسیدن به این مرگ نیز یا بسیار طولانی بوده و یا حتی اصلاً وجود ندارد. مانند وجود علماء که در حدیث هم آمده است العلماء باقون ما بقی الدهر و همچنین شهدا که زنده جاوید و عند ربهم یرزقون‌اند. براین اساس شهدا آگاهانه با ایثار خون خود و با تمام وجود ره زندگی همیشگی را می‌پیمایند و با این انتخاب صرف‌نظر از سایر ابعاد کمال وجودی و ارزش‌های معنوی که دارند و آثار ماندگارشان،

 دوره حیات ولادت دوم آن‌ها را بسیار طولانی می‌سازد، این افتخار را کسب می‌کنند که آثارشان هرگز محو نشده و نامشان همیشه زنده بماند. مصداق آیه مبارکه قرآن کریم که (ولاتحسبن الذین قتلوا فی‌سبیل‌الله امواتا بل‌احیاء عندربهم یرزقون) یعنی (و مپندارید آنانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد پروردگار خویش روزی می‌خورند.)

و اکنون هم که در کربلای خونین مدافعین حرم حضرت زینب کبری(س) این پیام‌آور عاشورای حسینی که کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود، هر روز یزیدیان زمان با آتش و گلوله، گلی از یاران پیامبر(ص) را پرپر می‌کنند و خون‌های مطهرشان را بر زمین می‌ریزند، درخت تنومند اسلام است که پربار‌تر شده و با خون این عزیزان آبیاری می‌شود. در این راستا هفت تن از شهدای اخیر این خطه داغدیده جهان اسلام، فرمانده فاطمیون(رزمندگان افغانستانی) سردار سرتیپ شهید علیرضا توسلی معروف به ابوحامد و یاران نزدیک و خط‌شکن آن، شهید رضابخشی معروف به فاتح جانشین فرمانده، سید محمودحکیمی جاوید یشوسفی نعمت‌الله نجفی سید قاسم سادات و سید حسین حسینی، نمونه‌های بارز ایثار و مقاومت و علم و ایمان و تقوا است که همه وجوه تولد دوم و حیات همیشه جاوید را کسب کردند.

ابوحامد فرمانده افغانستانی لشڪر فاطمیون مدافعان حرم حضرت زینب(س) متولد سال ۱۳۴۱ و از رزمندگان جهاد مقدس افغانستان بود که با ایده و انگیزه اسلام مرز ندارد در دوران ۸ سال دفاع مقدس انقلاب اسلامی و جنگ‌های حملات رژیم صهیونیستی درلبنان هم حضور داشت

وی فارغ التحصیل جامعةالمصطفی بود که دو سال پیش برای حفاظت از حرم عقیله بنی هاشم و حضرت رقیه سلام الله علیهما به سوریه رفت.

 پیکر مطهر دو فرمانده و پنج رزمنده لشڪر فاطمیون مدافع حرم حضرت زینب(س) همزمان با ایام فاطمیه با حضور گسترده مردم، مسئولان، خانواده‌های این شهیدان و جمع کثیر از مهاجران افغانستانی در مشهد مقدس صبح پنجشنبه ۱۴ اسفند ماه از مهدیه تا حرم مطهر رضوی(ع) تشییع و در بهشت رضا(ع) به خاک سپرده شد.

انتشار خبر شهادت این سردار سپاه اسلام و فرمانده شجاع فاطمیون در منطقه درعا در سوریه، بار دیگر نام رزمندگان دلاور افغانستان را که در سال‎های اخیر در نبرد سوریه و دفاع از حرم زینب کبری(س) نقشی تعیین‌کننده ایفا کرده‎اند، سر زبان‎ها انداخت.

وی که در سال‎های گذشته با سازماندهی رزمندگان افغان از سراسر جهان به خیل مدافعان حرم آل الله پیوسته بود، به عنوان فرمانده فاطمیون لشڪرمخصوص رزمندگان افعانستان حاضر در نبرد سوریه به عنوان یکی از قابل اعتماد‌ترین فرماندهان می‌دانی نبرد سوریه و مورد وثوق سردار سلیمانی شناخته می‌‎شد

شهید علیرضاتوسلی معروف به ابوحامد، فرمانده لشڪر فاطمیون و شش تن از یاران نزدیکش روز شنبه ۹اسفند ٩٣، در جریان آزادسازی تپه تل قرین در حومه درعا، به دست تروریست‌های جبهه النصره به شهادت رسیدند.

با این حال در مظلومیت این عزیزان همین بس که با وجود تقدیم شهدای متعدد توسط «لشکر فاطمیون»، شهدای لشڪر شجاع آنچنان که باید شناخته نشده‌اند.

شمار شهدای زیاد این تیپ که از دو سه سال قبل غریبانه در شهرهای مختلف ایران و افغانستان تشییع می‌شدند خود گواه مردانگی و غربت این عزیزان بوده و هست. شهدایی که به دست یزید‌ها و ابوسفیان‌های زمانه سر بریده شدند و مانند شهید رضااسماعیلی در حال بریده شدن سر تا لحظه آخر ذکر یا علی یا علیشان در تمام شبکه‌های دنیا نمایش داده شد و ندای بلندی را در گوش تکفیری‎ها طنین انداخت که زینب هرگز دو بار اسیر نخواهد شد...

لشڪرفاطمیون (نیروهای نظامی افغانستانی مدافع حرم)، در این رابطه بیانیه‌ای صادر و اعلام کرده است که راه ابوحامد فرمانده شهید خود را ادامه می‌دهد و هزاران ابوحامد دیگر از خون او در حال روییدن است. آن‌ها هشدارهای جدی خطاب به داعش داده‌اند، که متن بیانیه به قرار ذیل است:

ای خدای شهداء! تو شاهد باش که فرمانده دلاور و قهرمان ما شهید علیرضا توسلی، شهید رضا بخشی و پنج شهید همرزمشان عاقلانه و عاشقانه در راه رضای تو پای در عرصه مبارزه گذاشتند تا حق مظلومین عالم را از ظالمین زمان بگیرند. « فاطمیون» لشکر مخلص تو هستند که جان و خون خود را در دفاع از اسلام عزیز و مقدسات اسلامی در کف اخلاص نهادند و در عصر و زمانی که تمام ابرجنایتکاران با اندیشه‌های التقاطی خود برای تخریب اندیشه‌های آزادیخواهانه و برای رسیدن به مطامع دنیویشان در برابر اسلام ناب محمّدی و خصوصاً مذهب تشیع که تنها مذهب انسان‌ساز و رهایی‌بخش از ظلمت‌ها و ذلت‌هاست صف کشیده‌اند و می‌خواهند تمام دنیا را به سیطره خود درآورند و در این راه از هیچ دسیسه و حربه‌ای به جان و آئین و خاک مسلمانان فروگذار نیستند و با ساختن گروهک‌های مزدوری نظیر داعش به تخریب مقدسات ما مصمم شده‌اند، پا به میدان گذاردند و در برابر آنان ایستاده‌اند. در این میان سردارانی همچون ابوحامد گوی سبقت را از مدعیان آزادی‌خواهی ربوده و تحت زعامت ولی امر مسلمین و توجهات امام زمان(عج) به تشکیل گروه‌های مبارزه نظیر « فاطمیون» کمر همت بسته و در راه اعتلای کلمة الله و نابودی دشمنان قسم خورده اسلام عزیز تا پای جان ایستادگی کرده و می‌کنند.

دشمنان بدانند:

ما فاطمیون، گروه‌های الحادی سلفیت و مزدوران اسرائیل را محکوم می‌کنیم و با سردار شهید ابوحامد و یاران همرزمش هم قسم می‌شویم در ادامه راه این شهیدان حافظ آرمان‌ها و پیرو راه آن‌ها باشیم.

ما فاطمیون ظلم و ستم ابر قدرت‌های پوشالی نظیر آمریکا، اسرائیل و همقطاران ظالمشان را در کشورهای مظلومی نظیر افغانستان، فلسطین، لبنان، سوریه و عراق و کشتار ددمنشانه داعشیان که نوکران سرسپرده ستمکاران هستند را بدین وسیله محکوم می‌کنیم.

ما فاطمیون با تمام خانواده‌های شهداء ابراز همدردی کرده و اعلام می‌داریم هرگز راه شهداء را‌‌ رها نکرده و در کنار خانواده‌هایشان تا پای جان خواهیم ماند.

ما فاطمیون با استعانت از خداوند و توجهات امام عصر (ارواحنا فداه) در هر نقطه از جهان که لازم باشد علیه الحاد و کفر ستم پیشه می‌جنگیم و از آرمان‌های بلند شهیدانمان دفاع می‌کنیم و با شرکت هرچه پرشکوه‌تر در صف‌های به هم پیوسته در کشور سوریه و حضور مخلصانه در جبهات حق علیه باطل و داعش مشت محکمی بر دهان جبهه النصره، داعش، سلفیت و اربابان جنایتکارشان می‌زنیم و انتقام خون شهیدان فاطمیون را به زودی خواهیم گرفت.

به سران کشورهای عرب خصوصا عمال آل سعود، اعلام می‌کنیم که دست از همکاری با سیاست‌های غلط آمریکا و اسرائیل در منطقه بردارند و بیش از این در برادرکشی‌ها میان مسلمانان و ریخته شدن خون هزاران جوان، پیر و کودک بی‌گناه مسلمانان در منطقه را باعث نشوند و با تشکیل گروهک‌های تروریستی، خود و حقوق انسانی ملت‌های خود را آلت دست و دست‌اندازی اجانب و بیگانگان نکنند و با شیاطین زمان همراه نشوند.

داعش بداند، مسلمانان عالم هرگز فریب چهره به ظاهر مسلمان این گروهک دژخیم، آدمکش، مزدور، خونخوار، جاهل و متحجر را نمی‌خورند و به آن‌ها هشدار می‌دهیم که دست از تعصب و جهل و عناد بردارند و بیش از این موجب خدشه‌دار شدن دین پاک و طاهر اسلام نگردند و موجبات تفرقه مسلمانان را فراهم نکنند. در غیراین صورت به زودی زود نتیجه ددمنشی‌های خود را خواهند دید.

داعش بداند، ما پیروان پیامبر راستین حضرت محمّد ابن عبدالله(ص) و شیعیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اهل بیت طاهرینش و کتاب خدا و سنت رسول الله(ص) هستیم. رشادت و شهامت در خون ما و شهادت آرزوی ماست. و کشتار برادرانمان یا سوزاندن اجساد پاک شهدایمان یا جدا کردن سرهای رزمندگان ما، نه تنها ترسی بر دل‌های ما نمی‌اندازد، که هیچ خللی در اراده آهنین ما در دفاع از مقدساتمان وارد نمی‌کند و به زودی زود نتیجه این اقدامات را به آنان خواهیم فهماند.

در ایام شهادت حضرت زهرا(س) دخت نبی اکرم(ص) و در کنار مزار شهدای فاطمیون و سردار رشیدمان ابوحامد اعلام می‌داریم: که از خون ایشان هزاران ابوحامد دیگر در حال روئیدن است و شهادت این بزرگان فقط راه شهادت را برای ما پرفروغ‌تر می‌کند.

https://telegram.me/joinchat/BLg3jD72m2rJl4oI74z-SA

کانال رسمے فاطمـــــیون

  • دوستدار شهدا
۱۶
آبان


همسرمعزز شهید باقری:

زینب آن روز رفت منزل عمویش. شب هم که آمد و عکس‌ها را که به دیوار زده بودند و دیده بود، دائم می‌رفت جلوی پنجره و نگاه می‌کرد و می‌خواست که فقط به کوچه برود. آن موقع هم هوا سرد بود. می‌گفت: «می‌خواهم بروم توی کوچه و عکس بابا را ببوسم.» داخل کوچه هم که می‌رفت، این حرف‌ها را می‌زد و عکس‌ها را می‌بوسید و مردمی که بیرون ایستاده بودند و این منظره را می‌دیدند، بیشتر گریه می‌کردند. خیلی سخت بود. آن یک هفته‌ای که می‌خواستند پیکر را بیاورند، دائم بیرون بود و طاقت نداشت در خانه بماند. چون به دلیل رفت و آمد هم در خانه باز بود، سریع بیرون می‌رفت و به عکس‌ها نگاه می‌کرد.

وقتی همه می‌گویند که تیر خورده، کمی می‌فهمد. ما به زینب می‌گوییم:«بابا زنده و در بهشت است» می‌گوید: «نخیر شما دروغ می‌گویید، بابای من مرده، چرا الکی می‌گویید که بابایم زنده است» خیلی متوجه نمی‌شود و مثلا وقتی من می‌گویم:«بابا بهشت است» می‌گوید:«خب برویم بهشت یا این که ما کی بهشت می‌رویم؟» می‌گویم:«ما هر موقع کارهای خوب کنیم، بعد بهشت می‌رویم» می‌گوید:«بهشت تلفن ندارد تا من با بابا حرف بزنم؟ خب من دلم تنگ شده و می‌خواهم صدایش را بشنوم، چرا نمی‌آید، بابا دلش برای ما تنگ نمی‌شود؟» که من می‌گویم:«بابا زنده است و می‌تواند ما را ببیند.»

زینب نمی‌خواهد بگوید که گریه می‌کند و همیشه وقتی گریه‌اش می‌گیرد، فقط می‌گوید:«چشمم می‌سوزد» یا سر چیزهای مختلف بهانه می‌گیرد و از آن طریق گریه می‌کند. وقتی حرف می‌زنیم یا فیلم و عکس می‌بینیم یا نشان می‌دهند، می‌گوید:«خوابم می‌آید.» و می‌رود زیر پتو گریه می‌کند. زیاد حرف نمی‌زند و خودش را تخلیه نمی‌کند. وقتی آقا عبدالله را در قبر گذاشتند از پیکرش عکس گرفتم واصلا به بچه‌ها نشان ندادم، ولی وقتی گوشی من دست زینب بوده، پنهانی آن عکس را دیده بود. یک شب دیدم که دائم گریه می‌کند و یک مهر گذاشته بود که مثلا نماز می‌خواند. گفت:«دارم نماز می‌خوانم و با خدا حرف می‌زنم. به خدا می‌گویم که دلم برای بابایم تنگ شده، زود بیاد» دیدم که خیلی گریه کرده و به سجده رفته بود. همان شب فکر کردم که خوابیده، من داخل اتاق بودم. آمد پیش من و دیدم که صورتش خیس خیس است از بس که گریه کرده بود، گفت:«مامان عکس بابا که توی قبر هست را دوباره نشان می‌دهی؟»گفتم: «کدام عکس، عکسی ندارد.» گفت:«چرا من خودم توی گوشی شما دیدم.»

پی نوشت : 

▪️یک : بخش هایی از صحبت های همسر مدافع حرم شهید عبدالله باقری با خبرگزاری تسنیم . 

▪️دو : عبدالله باقری نیارکی شب تاسوعای سال ٩٤ در حومه حلب سوریه به شهادت رسید 

▪️سه :  از این شهید والامقام، دو فرزند دختر به نام‌های محدثه ١٢ ساله و زینب ٥ ساله به یادگار مانده است . 

 آقا محمودرضا

@Shemshadichannel

  • دوستدار شهدا
۱۶
آبان


شهید مدافع حرم 

حمیدرضااسدالهی

دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عرب در دانشگاه تهران

متولد پانزده بهمن 1363

شهادت بیست ونه آذر 1394سوریه

یادگاران شهید

آقا محمد چهار ساله

و احمد آقا که هنگام شهادت پدر دو ماهه بود ..

✍حمید شعری را شبها در حرم حضرت زینب(س) می خواند و ناله می زد و می گفت:

" علوی می جنگم

مرتضوی می میرم

انتقام حرم زینب و من می گیرم

حسنی مذهبم

و حسینی آینم

من پای ناموس علی شاهرگم و میدم"

و در نهایت هم

ترکش به شاهرگش نشست.

لحظات آخر خون بدنش داشت تمام می شد. اصلا تقلی نمی کرد،

دوستی گفت

حمید اذان شده نماز بخون.

آرام آرام چشمهاش بسته می شد.

گفت حمید اربابت روز عاشورا تو معرکه نماز خوند توام باید وسط معرکه نماز بخونی،

به جای نماز بگو الله اکبر،

صدایش نیامد

ولی لبهایش تکان خورد

و اینگونه نماز خواند و به ارباب باوفایش رسید.

در قسمتی از وصیت نامه اش خطاب به پسرش نوشته است:

"محمد، زندگی کن برای مهدی،

درس بخوان برای مهدی،

محمد،

ورزش کن برای مهدی

و محمد،

من تو را از خدا برای خودم نخواستم

تو را از خدا خواستم

برای مهدی"

@khadem_shohda

خــــادم الــشهــــدا


  • دوستدار شهدا
۱۵
آبان

قاسم شمخه، بازیکن 19 ساله تیم العهد لبنان روز پنجشنبه در مبارزه با تکفیری هادرغرب حلب به فیض شهادت نائل شد.

تصاویر منتشر نشده از قاسم شمخه در حاشیه فوتبال!

راستی!

اهل توجه باشی

زمین فوتبال هم می تواند سکوی پرتاب تو به سوی پروردگارت باشد.

هنیئا لک یا شهید الله 

بیسیم چی

@bisimchi1

  • دوستدار شهدا
۱۵
آبان


بعدازظهرها که دور هم مینشستیم و چایی مادرمان را میخوردیم...همینطور که حرف تو حرف می آمد...یکدفعه انگشت اشاره اش را میگرفت سمت منو علی ...میگفت: با شما دوتام...از همین الان بگم بهتون...رقیه [اسم مادرمان] اسم دختر منه..

نبینم هیشکدومتون خودشیرین بازی در بیارین اسم دختراتونو بذارین رقیه ... رقیه یکیش مامانه...یکیشم دختر منه ...والسلام..

میگفتم : حالا بذار ریشات از این حالت یکی بود یکی نبود دربیاد...ما برات آستین بالا بزنیم...برات زن بگیریم...بعدش اونوقت جرئت داشتی برو به زنت بگو میخوام اسم مادرمو بذارم رو دخترم...

میگفت: اولا که به ریش نیس...مردم که نمیخوان به ریش من زن بدن!! دوما که رقیه که فقط اسم مادرم نیست...اسم دختر اربابمه...حالا زنم میخواد قبول بکنه...میخواد قبول نکنه...من اسم دخترمو میذارم رقیه...همینی که هست...

میگفتم : اگه اسمشو رقیه بذاری از گل نازک تر نمیتونی بهش بگیا...جدای از اینکه اسم نازدونه ارباب و گذاشتی رو دخترت...اسم مادرمونم هستا.‌‌..چپ بهش نگاه کنی...خودِ مامان چپ و راستت میکنه...

میگفت : نه بابا...خودم دلشو ندارم...اصلا...نه نه ...نمیتونم....روضه های حضرت رقیه جلوی چشمامه...مگه میشه اصلا؟ مگه کسی میتونه ؟ 

همین الانش تحمل اذیت شدن مامان و ندارم...

دختر کوچولو که دیگه هیچی .... برای امین : 

امین جان ...برادر ...

خواهرت هنوز خاطرش هست که تو به کدام روضه ها حساسی...میدانم ...خیلی اذیتت نمیکنم...یادم مانده...حرم که میرفتیم...ناگهان اشک هایت میریخت...رد نگاهت را که میگرفتم...میرسیدم به دختر بچه هایی که با هم بازی میکردند...

میگفتم:امین از کی اینقدر دل نازک شدی؟ 

میگفتی:سه ساله به نظر می آیند...

روضه دختر سه ساله برایت نمیخوانم اما...

برای اینکه بدانی...

کمی روضه مادرمان را برایت میخوانم ...

میدانستی؟ مادرمان مداح شده ..صبح ها جارو دستش میگیرد ..میرود حیاط جارو شده را جارو کند ..تا چند لحظه هم که شده از دست مراقبت های آزاردهنده ما خلاص شود و ....

داستان کمرش را که میدانی!؟ دست به کمر...راه میرود...آرام...آرام...اشک میریزد و برایت لالایی میخواند ..میدانی؟ مادرمان شاعر شده؟

اشک میریزد و منظوم قربان صدقه ات میرود ...مادر است دیگر...م ا د ر 

مادر ... کارش شده...راه برود ...عکس هایت را ببوسد ...جانِ بانو رقیه (سلام الله علیها) مادرت را دریاب ...

شهید محمدامین کریمیان

شیخ مرتضی

کانال شهید حجت الاسلام محمد امین کریمیان

مدافع حرم حضرت زینب سلام الله

@shahidmohammad_amin_karimian

  • دوستدار شهدا
۱۵
آبان


مادر بزرگ ڪہ آماده مے شد، صدایش مے زد:

مهدی! بریم؟

مهدی خوشحال و خندان دست مهربان مادر بزرگ را مےگرفت و با هم راهے مسجد مے شدند.

بعد از مدتے مهدی شروع ڪرد بہ تمرین تڪبیر گفتن و ڪم ڪم شد مڪبر مسجد.مادر بزرگ با خوشحالے بہ پدرو مادر مهدی گفت : آخر و عاقبت این بچہ سعادت و خوشبختے است.

سال هاے پیش مادر بزرگ بہ رحمت خدا رفت و نبود تا ببیند مهدی با شهادت بہ سعادت رسید.

شهیـدمدافع حرم مهدی عزیزی

جـامـاندہ

رازمجنون

 https://tlgrm.me/yadegareshohada


  • دوستدار شهدا
۱۵
آبان

شهید مدافع‌حرمـ ابوذر امجدیان 

زمانی که از سر کار با موتورش برمیگشت من همش منتظر بودم که صدای موتور ابوذرو بشنوم برم کنار آیفون تا زنگ و بزنن.

 با اینکه کلید خونه همراهش  بود اما دوست داشت که من در خونه رو براش باز کنم.

وارد خونه که میشد با اینکه میدونستم خیلی خسته ست اما  وارد خونه که میشد آنچنان انرژی داشت و همش میخندید دیگه خستگی در ایشون احساس نمیکردم.

.میگفت خانومم من چایی رو دم میکنم ولی دوست دارم شما واسم چایی بیاری چایی دست شما یه مزه دیگه ای داره

دوست داشت همش کنارش بشینم و ازش دور نشم حتی آشپزخونه هم که میرفتم میومد کنارم و کمکم میکرد.

میگفت کنارم نیستی دلتنگت میشم.

توی کارای خونه خیلی کمکم میکرد نمیذاشت زیاد کار کنم بعضی وقتا یا باهم ظرف میشستیم یا اینکه نمیذاشت من بشورم خودش همه ظرفارو میشست میگفت کمی استراحت کنم بعدش بریم بیرون.

اکثرا پارک میرفتی با اینکه زندگی ساده ای داشتیم ولی خیلی خوشبخت بودیم با موتورهمه جا را میگشتیم.

روای همسر شهید

کانال‌شهیدابوذرامجدیان  

@shahid_abozar_amjadian

شهادت تاسوعای حسینی۹۴

بانکــ‌اطلاعات‌شهدای‌‌مدافـع‌حـــرمـ 

@Haram69

  • دوستدار شهدا
۱۵
آبان

چه بهترکه انسان به واسطه ی ریختن خون خودش بتواند به دین اسلام کمک کند چه چیزی بالاتراز این است که خیر دنیا و آخرت در پی دارد.

 البته این مطلب را بگویم که شهادت را به هرکس نمی دهند و خدا به بندگان ویژه ی خود می دهد و من این احساس را می کنم که لیاقت این امر را ندارم و از خدا می خواهم که این لیاقت را شامل من سر تا پا گناه و تقصیرکند. انشاء الله

به گفته شهید اهل قلم آوینی

 " اگر شهید نشدیم لاجرم باید مرد"

روحمان با یادش شاد ان شاءالله

@khadem_shohda

خــــادم الــشهــــدا



  • دوستدار شهدا