شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۹۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۳
شهریور


بسم الله الرحمن الرحیم

قربة الی الله

روضه ناگهان

من

روضه‌خوان نیستم

اما

در تصورم،محرم‌ افتاده به زمستانی سرد.چه روزی از محرم است؟نمی‌دانم ولی این‌قدرها گذشته که با خودت بگویی:«این محرمم رفت و من هیچی کاسب نشدم».

نشسته‌ام توی اتوبوسی و گرگ‌ومیش صبح است.هوا دم‌گرفته و پنجره‌ها بخار.روی شیشه که بنویسی حسین،اشکش سرازیر می‌شود.

اتوبوس که می‌زند بغل،تک‌وتوک آدم‌هایی پیاده می‌شوند برای نماز صبح.سرما می‌کوبد به صورتم،عبای نجفی‌م را می‌پیچم دور خودم و تا روی چانه بالا می‌کشم.نور سبز گنبد امامزاده راه را نشانمان می‌دهد.

نمازم را خوانده،عزم سوار شدن دارم که راننده،با صورت آفتاب‌سوخته و شارب‌های بلند زردمبو،جاافتاده‌مردی است،پیاده می‌شود،در صندوق‌بغل اتوبوس را می‌زند بالا،صندلی تاشویی بیرون می‌آورد و بفرمایی می‌زند.

می‌نشینم.برایم از فلاسکش توی استکانی پایه‌کوتاه چای می‌ریزد:

-آقاسید!از اول‌محرمی همه‌ش تو جاده‌ام،نشد برم مَچِّدی،هیْیَتی!مسافر بردم تا مهران،ولی پام نرسیده کربلا.اهل نمازروزه‌ نیسَّم دُرُس‌دَرمون که از خدا چیزمیزی بخوام، اونم بده!قرض‌وقوله زیاد بالاآوردم پای خرید این سالار!رادستم نیست برم کربلا!

و دستی به تنه سفیدیخچالی اسکانیای تمیزش می‌کشد به مهر.

-مقدورته تا مسافرا جمع بشن برام یه دهن روضه بخونی آقاسید!

دستی می‌کشم به صورتم.کلمات را به یاری می‌طلبم!

-اویس،مادر پیری داشت که ازش مراقبت می‌کرد.راه افتاد برای دیدن پیامبر.وقتی رسید مدینه،پیامبر نبود.منتظر موند.پیامبر نیومد.بی‌اونکه پیامبر رو ببینه برگشت.چون به مادرش قول داده بود زود برگرده.پیامبر که رسید مدینه،گفت بوی خوشی از سمت یمن میاد.گفتن اویس‌نامی از یمن اینجا بود.اویس و پیامبر هیچ‌وقت همدیگه رو ندیدن.هیچ‌وقت ولی..

راننده به گنبد امامزاده خیره است:

-نَقله بین لوطی‌ها،عُرفا که یه‌روز دیدن اویس،توی یمن،از دهنش خون میاد و دندونش شکسته.پرسیدن چی شده؟گفت چطور دندون پیامبرتون رو شکستن،چیزیتون نشده؟بعدا خبر شدن اون روز کفار سنگی به دهان پیامبر زدن و دندونشون شکسته.یمن کجا،مدینه کجا!

به اینجا که می‌رسم،عمامه‌ام را می‌گذارم روی زانویم و دست روی پای راننده و می‌گویمش:

-لایوم کیومک یا زینب

اگر اویس دندان شکسته را‌ ندید ولی شما چوب بر دندان زدن را دیدید

لایوم کیومک یا رقیه

اگر اویس دندان شکسته را ندید ولی شما لب‌ودندان خونین سر پدر را دیدید

من لایوم می‌گویم و راننده اشک می‌ریزد.

دلم می‌خواهد آقای روضه‌خوان لوطی‌ها باشم.مصیبت‌خوانِ درراه‌مانده‌ها،اسیران جاده،ابن‌السبیل‌‌ها

که وقت رفتن به راننده بگویم پشت ماشینش بنویسد:

سالار ابن‌السبیل‌ها زینب است.

@bi_to_be_sar_nemishavadd

  • دوستدار شهدا
۲۳
شهریور

به یاد سه ساله ی امام حسین خانم رقیه.... 

دختر دردانه جاویدالاثر شهید محمد اینانلو 

حلما خانم

https://eitaa.com/modafeonharem

  • دوستدار شهدا
۲۳
شهریور


همرزم شهید مدافع حرم محمد جاودانی:

یک روز که کنارش نشسته بودم به من گفت:معنای حُسن مأب در قرآن چیست؟گفتم:چرا؟گفت: دلیل سوالم را برایت میگویم،ولی دوست ندارم تا زنده ام برای کسی نقل کنی.اگر لایق بودم و رفتم که هیچ،اگر نه تا در زمان حیاتم به کسی نگو.گفتم:بگو رفیق چشم.گفت:در سفری که به قم داشتم به حرم حضرت معصومه (س) رفتم و کنار قبر آیت الله بهجت نشستم.قرآن دستم بود و استخاره ای گرفتم.این آیه آمد:

(الذین آمنو و عملو الصالحات طوبی لهم و حسن مأب)

همان کسانی که ایمان اورده و عمل شایسته بجا اوردند،خوشی و سرانجام نیک از آن آنهاست.آیه شریفه ۲۹سوره رعد.

بعد اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: حُسن مأب یعنی همان شهادت؟ گفتم: بله رفیق،یعنی بهترین جایگاه که فقط شهدا به آن درجه می‌رسند.

 @Agamahmoodreza

  • دوستدار شهدا
۲۳
شهریور

همسر شهید مدافع حرم محمد ظهیری

وقتے فهمید بچه مون دختره اولین چیزے کہ براش خرید پارچہ چادر بود. رو حجاب دخترش حساس بود بخصوص روی چادر، حتے چند شب قبل شهادت هم رو این مسئله خیلے تاکید ڪرد.


  • دوستدار شهدا
۲۳
شهریور

فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان

برخی به جای تقدیر و دلداری، به شهدای مدافع حرم توهین می کنند/اگر امروز پای داعش به ایران باز نشد نتیجه رشادت های شهید لنگری زاده هاست

فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان گفت: اگر شهید لنگری زاده ها به جبهه مقاومت نرفته بودند همان بلایی که داعش سر سوریه و عراق آورده بود سر ملت ایران می آورد و اگر امروز داعش نتوانست به ایران نفوذ کند برای این نبود که نخواستند بلکه نتوانستند چون امثال این جوان سینه خود را سپر کردند و از حریم آل الله و کشورشان دفاع کردند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از " بوتیا نیوز " سردار غلامعلی ابوحمزه در مراسم ختم شهید غلامرضا لنگری زاده از شهدای مدافع حرم کرمانی، اظهار کرد: فکر نکنید اینکه برخی حرف هایی را بر علیه شهید و شهادت بزند بی حساب و کتاب می ماند.

فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان افزود: من به این افراد توصیه می کنم که بیایند و کنار مادر وهمسر شهید غلامرضا لنگری زاده بنشیند و این حرف هایی که پشت سر این شهدا می زنند خودشان به آن ها بگویند، بعد ببینند واقعا انصاف است که ما در شهرمان شهید تشییع کنیم و آن ها به جای تقدیر و دلداری به شهدا توهین کنند.

ابوحمزه گویندگان این حرف ها را بی اعتقاد به شهید و شهادت عنوان کرد و گفت: چون باور نیست این حرف ها زده می شود، حالا به این افراد و همه کسانی که صدای ما را می شنوند می گویم که روی تفکرات شهید فکر کنند و بعد ببینند وظیفه و تکلیف و رسالتی که همه ما نسبت به شهید و شهادت داریم چیست.

وی در ادامه به صحبت مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده های معظم شهدا اشاره و تصریح کرد: مقام معظم رهبری بارها فرمودند که اگر جوان های ما به سوریه نمی رفتند و در مقابل داعش نمی ایستادند امروز در کرمانشاه، ۲۵ کیلو.متری همدان و تهران و اصفهان و مشهد باید با داعش می جنگیدیم.

فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان بیان کرد: این نیست که شما فکر کنید الان آمریکا، صهیونیسم، عربستان و کشورهای اروپایی و عوامل داخلی آن ها فقط بحث شان سوریه و عراق است، بلکه سوریه و عراق شروع کار داعش بود.

ابوحمزه خاطر نشان کرد: خانم کلینتون وزیر خارجه آمریکا در خاطراتش گفته بود که ما داعش را آموزش و شکل دادیم، ما با پول دولت های مختلف مثل عربستان آن ها را اجیر کردیم.

وی در ادامه تشریح کرد: داعشی ها در ۳۰ کیلومتری مرزهای کشور ما آمدند و جوان های رشیدی مثل شهید لنگری زاده رفتند و از حریم اسلام، انقلاب، ولایت و این کشور و مردم دفاع کردند و ما اینجا راحت نشستیم و حرف می زنیم.

فرمانده سپاه ثارالله تاکید کرد: اگر امثال شهید لنگری زاده نرفته بودند همان بلایی که داعش و جبهه الشام سر سوریه و عراق آورده بود سر ملت ایران می آورد و اگر امروز داعش نتوانست به ایران نفوذ کند برای این نبود که نخواستند بلکه نتوانستند چون این جوان سینه خود را سپر کردند و از حریم آل الله و کشورشان دفاع کردند.

ابوحمزه مطرح کرد: مقام معظم رهبری سوریه را عمق استراتژیک نظام جمهوری اسلامی عنوان کردند و این یعنی اگر آن سنگر شکست بخورد آن ها به جمهوری اسلامی نفوذ می کنند که با تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری و رشادت و جانبازی سردار جانباز مجاهد ما حاج قاسم سلیمانی انجام داد این اتفاق نیفتاد.

وی عنوان کرد: بنابراین وقتی صحبت از جبهه مقاومت می شود فکر نکنید هدف فقط سوریه وعراق است بلکه در درجه اول دفاع از نظام جمهوری و انقلاب اسلامی مطرح است، جوانان ما ایستادند تا حریم انقلاب و اسلام بماند.

تدابیر مقام معظم رهبری باطل السحر توطئه های استکبار جهانی در منطقه بود

فرمانده سپاه ثارالله کرمان خاطر نشان کرد: استکبار جهانی و در راس آن ها آمریکا از سال ۶۸ تا امروز حدود ۱۰ تا ۱۲ جنگ در این منطقه ایجاد کردند که هدف همه آن ها جمهوری اسلامی بود و تدابیر هوشمندانه فرزند پاک انقلاب؛ مقام معظم رهبری باطل السحر این جنگ و این توطئه ها بود.

ابوحمزه تصریح کرد: اگر عنایت های خدا و هدایت های مقام معظم رهبری و رشادت های این جوانان که جان خود را گذاشتند، نبود الان دشمن در خاک جمهوری اسلامی قدم می زد.

باید از زندگی شهید لنگری زاده و امثال او درس بگیریم

وی در ادامه به ویژگی های برجسته شهید لنگری زاده اشاره کرد و افزود: آن چیزی که ما و شما در مجلس شهید لنگری زاده نیاز داریم و باید از آن درس بگیریم همین شیوه زندگی شهید است که او را به اوج رساند و گرنه شهید به گریه ما نیازی ندارد چرا که در پیشگاه خداوند متعال روزی می خورد و این درقرآن آمده است که شهید زنده است.

فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان بیان کرد: شهید غلامرضا لنگری زاده سال ۶۵ متولد می شود و در سن ۳۱ سالگی شهید می شود و یک دختر دارد و علیرغم اینکه پدر خود را از دست داده و یتیم شد نهایت احترام را نسبت به مادر بزرگوارش ادا کرد.

اینکه می گویند هر کسی به جبهه برود شهید می شود صحیح نیست پختگی لازم است

ابوحمزه تصریح کرد: تا زمانی که فرد به پختگی کامل نرسد شهید نمی شود و این طور نیست که هر کسی به مدافعان حرم پیوست و یا در جنگ تحمیلی شرکت کرد شهید می شود، خیلی از افراد ۸ سال در جنگ بودند و درهمه عملیات ها حضور داشتند ولی از جنگ سالم برگشتند بنابراین تا زمانی که این میوه پخته نشود شهید نمی شوید.

وی افزود: بنابراین شهید غلامرضا لنگری زاده پخته و آماده شد و خداوند او را پذیرفت و زمینه این مقام رفیع هم کارهایی بود که انجام داد؛ این شهید بزرگوار تعویض روغنی داشت نه استاد دانشگاه و سردار سپاه بود و نه آیت الله و رئیس جمهور.

فرمانده سپاه ثارالله کرمان ادامه داد: شهید غلامرضا لنگری زاده بود خانواده مرفهی نداشت بلکه با مشکلات دست و پنجه نرم کرد و با افتخار سرش را بالا گرفت و زندگی خودش را با کار و تلاش و همت خالصانه اداره کرد بدون اینکه چشم داشتی به کسی داشته باشد.

ابوحمزه بیان کرد: این شهید عزیز فردی ورزشکار بود و در رشته تکواندو تا رده کشوری هم پیش رفت و از لحاظ جسمی فردی توانمند و اهل ورزش های رزمی و بسیار مهربان و خوش اخلاق و عاشق امام حسین بود و بیش از ۳۰ سال مجلس امام حسین در خانه آن ها برگزار شده و تیکه کلام او نیز شهید و شهادت و رفتن به جبهه مقاومت و در کنار شهدا ماندن بود.

وی به چگونگی عزیمت این جوان به جبهه سویه اشاره کرد و افزود: غلامرضا لنگری زاده زمانی هم که می خواست به جببه مقاومت برود از مادرش اجازه گرفت و تا زمانی که مادرش اجازه نداد نرفت، مقید به فریضه های عبادی و اهل معنویت و فردی و مقید به صله رحم بود.

فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان عنوان کرد: بنابراین این طور نیست که هر فردی از کرمان به جبهه مقاومت برود و شهید شود او این زمینه ها را ایجاد کرد این گونه یک جوان ۳۱ ساله از یک خانواده مستضعف با داشتن چند خواهر و ازدواج در سن ۲۱ سالگی این چنین مردانه می ایستد و از حریم خانه و خانواده اش دفاع می کند.

شهید لنگری زاده آن قدر با جبهه مقاومت انس گرفت که برای دیدن خانواده اش حاضر نشد به ایران برگردد

ابوحمزه خاطر نشان کرد: شهید غلامرضا لنگری زاده بعد از حضور در جبهه مقاومت، آنقدر انس می گیرد آنجا که به خانواده خود پیغام می دهد که شما برای دیدن من به سوریه بیایید چون اگر من بیایم دیگر نمی توانم به اینجا برگردم و خانواده اش از اینجا اعزام شدند رفتند سوریه و آنجا او را زیارت و ملاقات کردند.

وی تاکید کرد: این جوان نه درس دانشگاه خوانده است نه درس حوزه، او پرورش یافته مکتب اسلام  و قرآن است، او به خانواده اش گفته بود که من شهید خواهم شد و جالب تر اینجاست که مزار خود را از قبل به همسر خود در گلزار شهدای کرمان نشان داده بود.

شهید لنگری زاده قبل از شهادت مزار خود را به همسرش نشان داده بود

فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان گفت: عجیب تر اینجاست که دوستانی که برای آماده کردن قبر این شهید به گلزار شهدا رفته بودند می گویند وقتی خاک را کندیم دیدیم قبر آماده است، و جالب تر اینجاست که برنامه خاکسپاری این شهید عقب می افتد تا درست در روز شهادت حضرت زهرا تشییع و به خاک سپرده شود .

ابوحمزه تصریح کرد: بنابراین شهید و شهادت این است و خانواده این شهید از قبل انتخاب شده و به ان ها حواله شده است که از خانواده شما غلامرضا شهید شود، این همه خانواده در کرمان زندگی می کنند چرا باید این خانواده انتخاب شوند بنابراین خانواده معظم شهید خصوصا مادر و همسر بزرگوار او باید خدا را شکر کنند و تا می توانند با صبر و استقامت روح این شهید را حفظ کنند.

وی در پایان اظهار کرد: برخی فکر نکنند نباید گریه کرد و اشک ریخت، پیامبر هم وقتی فرزندش را از دست داد گریه کرد، امام حسین هم وقتی چوانش را از دست داد اشک ریخت ، همین اشک باعث طهارت قلب و دل خواهد شد و زمینه ای خواهد شد که انسان به مراتب بالاتر فکر کند.


  • دوستدار شهدا
۲۲
شهریور

شهادت به افق محـرم ...

روحـانی مدافع حرم

شهید فرهاد طالبی 

دومین شهید لامرد استان فارس 

در سوریه بہ فیض شهادت نائل آمد.

هنیئا لڪ یا شهـید

پاسدار مدافع حرم

شهید علی‌اصغر الیاسی

از تڪاوران لشڪر۱۰سیدالشهدا (؏)

اعزامی از استان البـرز در سوریہ 

بہ فیض شهـادت نائل آمد

هـنیئا لڪ یا شهـید

@ravayate_fath

  • دوستدار شهدا
۲۱
شهریور

شهید مدافع حرم «غلامرضا لنگری‌زاده»:

عکس فرزندم را برایم نفرستید، می‌ترسم دلم بلرزد و وابسته‌اش شوم

وقتی فرزندش به دنیا آمد، به همسرش پیغام داد «عکس فرزندم را برای من نفرستید، زیرا می‌ترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و وابسته‌اش شوم».

«اعظم‌السادات میرتاج‌الدینی» همسر شهید «غلامرضا لنگری‌زاده» در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع پرس در کرمان، اظهار داشت: غلامرضا همیشه آرزو داشت که به اسلام خدمت کند و می‌گفت: «دعا کنید بتوانم خدمت‌گزار خوبی برای اسلام و مستضعفان باشم».

وی با بیان این‌که من همسرم را خوب نشناختم، افزود: غلامرضا عاشق شهید و شهادت بود و همیشه در مراسم استقبال از شهدایی که به کرمان می‌آمدند و نیز یادواره‌های شهدا حضوری فعال داشت.

همسر شهید لنگری‌زاده به ۲ یادگار شهید به نام‌های «مونس» و «محمودرضا» اشاره کرد و گفت: مونس ۶ ساله و محمودرضا ۲ ماهه است و دخترمان رابطه خوب و دوستانه‌ای با پدرش داشت و همسرم نیز سعی می‌کرد در رفتار‌های خود به‌گونه‌ای عمل کند که دخترمان از وی الگو بگیرد.

پدرم سفارش کرد،اگر شهید شدم، ناراحت وغمگین نباشم

میرتاج‌الدینی افزود: غلامرضا شهریور‌ماه امسال به سوریه اعزام شد و من فرزندم محمودرضا را باردار بودم و قاعدتاً دوست داشتم هنگام تولد فرزندمان، همسرم کنارم باشد. هنگامی که این پیغام را به ایشان دادم، گفت: «این‌جا به من بیشتر نیاز است و باید بمانم» و من هم قبول کردم. 

همسر شهید لنگری‌زاده اضافه کرد: وقتی محمودرضا به دنیا آمد، همسرم به من پیغام داد که عکس فرزندم را برای من نفرستید، زیرا می‌ترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و وابسته‌اش شوم. 

وی افزود: مدتی از اعزام غلامرضا به سوریه گذشته بود و او هنوز فرزند دومش را ندیده بود، تا این‌که تصمیم گرفتیم دیدار غلامرضا و محمودرضا در سوریه باشد، به وی گفتم: «به اتفاق بچه‌ها و مادرتان رهسپار سوریه هستیم» و او بسیار خوشحال شد و کار‌های سفر ما را از آن‌جا پیگیری کرد و گفت: «شما که به سوریه بیایید و برگردید، خبر شهادت من را خواهید شنید و این آخرین دیدار ما خواهد بود»، اما من حرف ایشان را جدی نگرفتم.

همسر شهید لنگری‌زاده در حالی که گریه می‌کرد، ادامه داد: روزی که ما به سوریه رسیدیم، غلامرضا با یک دسته گل به استقبال ما آمد و در آن لحظه به یادماندنی من و مادرش، غلامرضا را بعد از چهار ماه در سوریه ملاقات کردیم و او فرزندانش را در اغوش کشید و آن‌ها را غرق بوسه کرد.

میرتاج‌الدینی اضافه کرد: وقتی خبر شهادت غلامرضا را به ما دادند، مونس گوشه اتاق گریه می‌کرد. از او سؤال کردم چرا گریه می‌کنی؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟ چون ما هنوز به مونس نگفته بودیم که پدرت شهید شده و نمی‌دانستم چطور به یک بچه ۶ ساله بفهمانم که دیگر پدرت را نمی‌بینی. مونس گفت: «وقتی در سوریه بودیم بابا من را در آغوش گرفت و گفت: «اگر من شهید شدم غمگین و ناراحت نباشید، من زنده‌ام و همیشه در کنار شما هستم.»».

پدرم سفارش کرد،اگر شهید شدم، ناراحت وغمگین نباشم

وی پیرامون سفارش‌های شهید به خانواده‌اش گفت: غلامرضا درباره نماز اول وقت و مواظبت از فرزندمان بسیار سفارش می‌کرد و تأکید بسیار داشت که ما نماز را اول وقت بخوانیم و همیشه دعا می‌کرد که فرزندان‌مان سرباز امام زمان (عج) باشند. من نیز سعی می‌کنم تا مونس و محمودرضا را طوری تربیت کنم که وی آرزو داشت.

همسر شهید در پایان اظهار داشت: غلامرضا عاشق شهید «فرخ یزدان‌پناه» بود و در کار‌ها از او کمک می‌خواست و به وی متوسل می‌شد. وی همیشه تأکید داشت: «آرزو دارم شهید شوم تا مادرم جلوی حضرت زینب (س) عزت‌مند و سربلند باشد» و اکنون درست است که غلامرضا کنار ما نیست، ولی می‌دانم بزرگترین سعادت دنیا نصیب‌مان شده است و من امیدوارم لیاقت این نعمت بزرگ را داشته باشیم.

برادر همسر شهید نیز در این گفت‌وگو گفت: چند روز قبل از اعزام غلامرضا به سوریه، یک سفارش از من خواست و من گفتم: «سعی کن هرجا هستی یک قران جیبی کوچک همراه داشته باشی» و وی قران کوچکی از جیب پیراهنش بیرون آورد و گفت: «این قرآن سال‌ها با من است و آن را از خودم جدا نمی‌کنم».

وی افزود: شهید لنگری‌زاده چندین‌بار تلاش کرد تا از طریق لشکر فاطمیون به سوریه اعزام شود و همیشه با یک موتور در مراسم استقبال از شهدا شرکت می‌کرد.

  • دوستدار شهدا
۲۱
شهریور

خادم امام  و هیئت بود..

همیشه برای خدمت به اهل بیت در خط مقدم بود ...

هرسال محرم خیمه های عاشورایی را تا صبح بدون خستگی وبا قلبی محزون برای سیدالشهداء و واقعه کربلا باچشمی گریان در هیئت می دوخت 

کلام همیشگی شهید حسن تمیمی : ابقه خادم اهل البیت حتی المماتی (خادم اهل بیت می مانم تا آخرین لحظه عمرم )

شهید حسن تمیمی آخرین ورق کتاب زندگی خود را با شهادت در راه اهل بیت دفاع از عقیلة بنی هاشم بانو حضرت زینب س به پایان رساند...

 هرچے ڪوچڪتر باشی براے امام حسین بیشتر نگاهت مےڪند.

شهید حسن تمیمی

کلنا عباسک یازینب

السلام علیک یاابا عبدالله

@shahidhasantamimi

  • دوستدار شهدا
۲۱
شهریور

پای روضه های محرم

قد کشیدند و

آن ها چه‌ خوب شنیده

 بودند صدای ...

هل من ناصر حسین را

محرم الحرام

اصحاب آخرالزمانی سید الشهدا

شهید سیدسجاد خلیلی

@modafeonharem

  • دوستدار شهدا
۲۱
شهریور

منم اى نگار و چشمى 

که در انتظار رویت...

خان طومان.:

@modafeonharem

  • دوستدار شهدا