
درگیری های دخانیه بود تو دمشق
اوضاع جوری بود که اگر دشمن میکشید جلو حرم بی بی نا امن میشد
قرار شد از سمت دخانیه عملیات بشه
عملیات شروع شد عقیل جلو حرکت می کرد
از سر کوچه رفت بیرون که یه دفعه دشمن شروع کرد به تیراندازی
تیر خورد به عقیل نفرات بعدی پشت دیوار موندن و از کوچه نرفتن بیرون
عقیل کشون کشون خودشو کنار دیوار کشید اما موقعیتش خیلی خطرناک بود هم جلو دید مستقیم دشمن بود و هم بچه ها از تو کوچه میدیدنش اما نمیتونستن کاری کنن
دشمن برا اینکه روحیه نیروها رو تضعیف کنه هر چند دقیقه یک تیر به بدن عقیل میزد بچه ها فقط خودشونو میزدن جلو چشاشون داشتن میدیدن که عزیزشون رو دارن میزنن ولی کاری هم نمیتونستن بکنن تا بالاخره عقیل خودشو رسوند به اول مدافع ولایت حضرت زهرا سلام الله علیها
نمیشه مقایسه کرد ولی به خدا خیلی سخته جلوت عزیزتو بزنن ولی تو نتونی هیچکاری کنی و فقط بسوزی و نگاه کنی
هی عقل معاش ها بهم میگن چقدر عجز و ناله میکنی ول کن دیگه جنگم تموم شد بچسب به زندگیت اما نمیدونن چه ها دیدم
بخدا دارم میسوزم تو رو به خود بی بی نگاهی
بالاخره شهادتمو ازت میگیرم مادر عالم
شهید سید امین حسینی
عقیل_۱۸_ساله
بانکاطلاعاتشهدایمدافعحرم