شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۳۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

۳۰
شهریور

هر سال محرم که میشد، با بچه های محل تکیه ای برپا میکردیم، تو پارکینگ خونه حسین، یک سال به خاطر یه سری از مشکلات نمی خواستیم تکیه رو برپا کنیم، تو جمع رفقا حسین میگفت: هر طور شده باید این سیاهی ها نصب بشه، باید این روضه ها برقرار باشه، حسینی که از جون و دل مایه می گذاشت در خونه ارباب و نمیخواست هیچ جوره کم بزاره، وقتی دید کسی همراهیش نمیکنه اومد در خونه ما، گفت: من دلم نمیاد که امسال تکیه نباشه، سیاهی ها و پرچم رو ازم گرفت و رفت، اون شب خودش تکیه رو برپا کرده بود، تنهای تنها، از قرار معلوم شب رو هم تو تکیه خوابیده بود. صبح روز بعد سراسیمه و البته با خوشحالی زنگ خونمون رو زد، بهش گفتم: چی شده حسین جان؟ گفت: دیشب که پرچم ها و سیاهی هارو نصب کردم تو همون تکیه خوابم برد، تو خواب دیدم امام حسین (ع) اومده تو پارکینگ خونمون و به من گفت: احسنت چه تکیه قشنگی زدی، دستی به سیاهی ها کشید و بهم خسته نباشید گفت. وقتی حسین این جملات رو میگفت، اشک تو چشماش حلقه زده بود و میدیدم که چقدرخوشحاله از اینکه کارش مورد قبول ارباب واقع شده بود، اون سال تکیه مون حس و حال دیگه ای داشت‌.

شهید حسین ولایتی فر

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۳۰
شهریور

 

امید وصل تو 

جانم به رقص می‌آرد

چو باد صبح

که در گردش آورد ریحان 

شهید یاسر الکلابی  ام‌الشهید: بس شوفی ابنی شلون جمال ..

انی انطیت لـ الحسین ع اجمل هدیه عندی ..

مادرشهید: اما پسرم شلون جمال را ببینید ..

من بهترین هدیه را برای خودم به حسین (علیه السلام) سپردم ..

حشدالشعبی

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۳۰
شهریور

 ز چشمانِ تو شعرِ معاصر نتوان سرود !

نگاهت، ... فریادِ غزل ها و قصیده هاست!

شهید حمزه العبودی 

حشدالشعبی   

شب 13 محرم خاطره شهادت روزنامه نگار قهرمان این عکس

در ژوئیه 2017 در شهر قدیمی گرفته شده است ،

در حالی که او در یک طبقه در منطقه مشاهده استراحت کرده بود.

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۸
شهریور

ما نیز کربلاهایی را تجربه کرده‌ایم 

اما

لا یوم  کیومک یا اباعبدالله الحسین علیه‌السلام

مظلوم حسین(ع)

 

  • دوستدار شهدا
۲۸
شهریور

اصلاً «تو» همان

جانى که بر دل نشسته

شهید حجه‌الله نوچمنی 

(حمله بالگردهای رژیم صهیونیستی به پایگاه های هوایی در سوریه) 

 @zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۸
شهریور

 

وقتی به خاطر محبوبیتش پیشنهاد نامزد ریاست جمهوری شدن را دادند

گفت: من نامزد گلوله ها و نامزد شهادت هستم.

ســـردار دلهــا فاسم سلیمانی

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۶
شهریور

مسافر کربلا چهار سال مریض بود، کلی دوا و دکتر کردیم فایده نداشت، آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان، معاینه اش کرد و گفت: کبدش از کار افتاده شاید تا فردا صبح زنده نمونه! پدرش سفره حضرت ابوالفضل علیه السلام را نذر کرد آقا شفاش داد. دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر می گردی؟ جواب داد: هر وقت که راه کربلا باز بشه، توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل. وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود، شانزده سال بعد هم برگشت درست شب تاسوعا وقتی برگشت اولین کاروان زائرهای ایرانی رفت کربلا. راه کربلا باز شده بود...

شهید علیرضا کریمی

 @zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۶
شهریور

 رخ زیبای تو

هر صبح تماشا دارد

خنده کن تا ز گلستان لبت، گل بارد

باز کن دیده که

خورشید کند جلوه گری

ناز کن تا همه عالم

به تو دل بسپارد...

شهید یاسر احمد  

شهید حسن یوسف حزب الله 

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۶
شهریور

 موزیکِ بی کلامِ من صبح ها رو به رویم بنشین؛

حرفی هم که نزنی چشم هایت شنیدنیست...

شهید مصطفی موسوی  حشدالشعبی

@zakhmiyan_eshgh 

  • دوستدار شهدا
۲۶
شهریور

 نامه شهید محسن حججی به امام رضا (ع) بسم الله النور، النور... به: انیس النفوس، شمس الشموس، مولا علی ابن موسی الرضا(ع) از :غلام رو سیاه، گنهکار سلام اقای خوبم از آخرین باری که به پابوستان آمدم تاکنون چندسالی می گذرد؛ و حال که در صحن و سرایت هستم سرتاپا شوق و شعف دارم. یادم هست دفعه قبل خواسته های زیادی از شما داشتم؛ الان که خوب فکر میکنم به همه ی خواسته هایم رسیده ام. شغل سپاه، عروسی، جور شدن زندگی و... منمونم آقای خوبم، ممنون... دو روز پیش که با لباس سبز پاسداری به حرمت قدم گذاشتم چقدر لذت بردم؛ باورم نمیشود؛ همه اینها را از کرم و بزرگی شما میدانم. مولای من، با ورود به سپاه دریچه ای جدید از زندگی به روی من باز شد؛ اگر روزی هزار بار شکر خدا را بگویم باز هم کم است؛ ارباب من، از لذت های دنیوی هرآنچه که باید می چشیدم را چشیدم... حال، بی صبرانه مشتاق چشیدنی لذتی اخروی هستم؛ لذتی که نهایتش رضای خداست... یا رضا، تو را به پدر بزرگوارت موسی بن جعفر(ع) قسم، تو را به فرزند عزیزت جواد الائمه قسم، تو را به خواهر گرامی ات فاطمه معصومه قسم، ضامن من شوید... آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر(ع) در جوانی شهدِ شیرین شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم. فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم؛ مولای من، بر من منت بگذار و جواز شهادتم را امضاء کن. امشب شام دوشنبه است؛ می گویند دوشنبه ها و پنج شنبه ها پرونده اعمال ما می رود دست صاحبمان ولی عصر(ع)... آقای من، تو را به مادرت زهرا(س) قسم، شهادت نامه ام را با امضای خودت مزین کن. آرزو دارم امشب پرونده ام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان(ع) برسد؛ بدون شک با دیدن امضای ضمانت شما، ولی عصر(ع) هم امضاء می کند. گرچه سرتا پا گناهم، رو سیاهم ضامنم باش ای رضا مانند آهو دِه پناهم... آقای من... مرا از درگاهت ناامید نکن.

الهی رضاً به رضاک لامعبود سواک

دوشنبه/ سه شنبه 6/5/94 حرم امام رضا(ع)/ رواق الاجابه 01:34 بامداد

محسن حججی

  • دوستدار شهدا