شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۶۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۲
مرداد

به این میگن رفاقت

از کودکی

تا...

بهشت

هر سه رفیق

هر سه شهید مدافع حرم




  • دوستدار شهدا
۱۲
مرداد


همسر بزرگوار شهید ابراهیم رشید : 

او(شهید رشید) یک عاشق بود و آنقدر به سوریه رفت تا به عشقش رسید.

بسیار خستگی‌ناپذیر بود، گاهی اوقات ساعت 2 شب به خانه می آمد و ساعت سه می رفت. معمولا کسی که از ماموریت می آید، مدتی در خانه می ماند تا آرامشی بگیرد؛ ولی او اینطور نبود تا می آمد سریع به دنبال کار دیگری می رفت. 

مخصوصا برای مسابقات ضد گلوله خیلی تلاش کرد.

در این سال ها ابراهیم بارها به سوریه رفت. بهمن ماه مجددا برای دفاع از حرم به سوریه اعزام شد و عید به خاطر فوت پدرم به خانه برگشت و پس از مراسم بلافاصله به سوریه رفت.

فوق العاده استثنایی بود، چه در مراودات کاری چه در روابط زندگی تک بود. خیلی آرزوی شهادت داشت، به سوریه رفت که شهید بشود، خوشحالم که به آرزویش رسید. خدا را شکر می کنم که لیاقت داشتم همسر شهید شوم.

دو روز قبل از شهادتش با او صحبت کردم. گفت به زودی برمی گردم که کارهایم را انجام بدهم. کار کوچکی دارم که تا 2 روز دیگر انجام می شود و در این فاصله بود که به شهادت رسید.

ابراهیم وصیت نامه دست نویسی نوشته است. وصیت اصلی اش این بود که پیرو ولایت فقیه باشید. می گفت رهبری که ما داریم هیچ جای دنیا ندارد، آنچه امروز شاهد آن هستیم پیش بینی مقام معظم رهبری در سال های گذشته است، بمیرم برای دلش که کسی حرفش را گوش نمی کند، کسی حواسش به حرف رهبری نیست، ای‌کاش حواسمان به حرف رهبر باشد.

واقعا به عشق رهبرش رفت. علاقه داشت. هم به امام خمینی (ره) هم به حضرت آقا خیلی علاقه داشت.

پنج ماهی بود که او را ندیده بودم و تماس و ارتباطی باهم نداشتیم. از آنجا که هر سال نورافشانی جمکران را انجام می دهیم امسال گفت این آخرین بارم است که نورافشانی می کنم، شب ولادت حضرت حجت، شهادتش را از امام زمان (عج) گرفت و گفت که آخرین بار است اینجا را نورافشانی می کنم، گفتم اگر قرار باشد نیایید دیگر نمی شود کار را انجام داد، گفت شما خودت شیرزن هستی و کار روزی زمین نمی ماند.

آخرین باری که می خواست به سوریه برود برایم خاص بود. چه آن یک ساعتی که در مسیر بودیم و حرف هایی که بینمان رد و بدل شد و چه لحظه خداحافظی همه برایم جور دیگری بود.

 @Agamahmoodreza

  • دوستدار شهدا
۱۰
مرداد


شکارچی کوسه

فرمانده حزب الله

شهیدحاج عادل حمادة

شخصی که ناوچه ساعر 5 را با موشک هدف قرار داد

@ahmadmashlab1995

  • دوستدار شهدا
۱۰
مرداد

«محمد خضر الکبش»کیست؛

با «ذوالفقار» حزب الله آشنا شوید / اهل سنتی که برای مقاومت سنگ تمام گذاشت

محمد خضر البکش

اگرچه دشمنانِ حزب‌الله، این جنبش را به طایفه‌گرایی و توسعه‌طلبی با هدف سیطره بر لبنان متهم می‌کنند، اما شواهد امر، از جمله حضور جوانان طایفه اهل سنت در صفوف مقاومت خلاف این اتهامات را ثابت می‌کند.

سرویس جهان مشرق - «ذوالفقار» یکی از ۷ رزمنده مقاومت حزب الله بود که در جریان دفع حمله گروه تروریستی تکفیری «جبهه النصره» در شهرک «تله العیس» حلب به شهادت رسید.

در زمان شهادت بیش از ۱۹ سال نداشت .. از جمله جوانان اهل سنت لبنان بود که در صفوف مقاومت با خطر تروریسم تکفیری که موجودیت و هویت ملل منطقه را تهدید می کرد، می جنگید.

حضور وی در صفوف مقاومت حزب الله که دشمنان حزب الله، داخل و خارج لبنان، آن را به طایفه گرایی متهم می کنند، بسیار عجیب و غیر منتظره بود.

برای سومین سال متوالی بود که «محمد الکبش» ملقب به «ذوالفقار» از زادگاهش شهر «صیدا» راهی سوریه می شد. پدرش نقل می کند که در زمان حیات همیشه ورد زبانش شهید شدن و شهادت بود، به همین دلیل از همان ابتدا پیوستن به گردان‌های مقاومت لبنان را رد کرده بود، گردان هایی که نیروهایش را جوانان طوایف اهل سنت و مسیحی لبنان تشکیل می‌دادند.


پدر شهید ذوالفقار می گوید: «علی حساسیت بسیاری بر حضور منظمش در صفوف مقاومت حزب الله داشت و مخالفت های من برای منصرف کردن وی از ادامه حضور در مقاومت بی فایده بود».

شیخ الکبش ادامه می دهد: «۱۰ روز قبل از شهادتش نزد من آمد و از من حلالیت طلبید. گویی می دانست که دیگر باز نمی گردد .. گفت که او را به خاطر کوتاهی‌هایش ببخشم، چون به او الهام شده این رفتن وی بی بازگشت است .. احساس کرده بود که این بار به خواسته و آرزویش می رسد .. به او سفارش کردم، مراقب خودش باشد و رفت .. ۴ روز بعد در نبرد با تکفیری های جبهه النصره در شهرک تله العیس ریف جنوبی حلب به همراه ۶ هم رزم دیگرش به شهادت رسید».

پدر شهید ذو الفقار می‌افزاید: «دوست داشتم، از او مردی تحصیلکرده و در عین حال رزمنده ای برای مقاومت بسازم ..  اما او تمایلی به ادامه تحصیل نداشت، به همین دلیل پس از پایان کلاس نهم به مدارس فنی و حرفه ای ملحق شد ..  پس از آن در دوره های آموزش نظامی جنبش مقاومت نام نویسی کرده و آنها را با موفقیت پشت سر گذاشت و وارد حوزه فعالیت های نظامی حزب الله شد و به صفوف رزمندگان مقاومت پیوست».

شیخ الکبش گفت: گویی تمام وجودش از آن مقاومت بود و قلب اش جز برای مقاومت برای هیچ چیز دیگری نمی طپید، چنان با شور و هیجان از مقاومت حرف می زد، گویی به جای خون مقاومت در رگ هایش جریان دارد.

پدر شهید الکبش نقل می کند که ذوالفقار با ترک تحصیل، تمام وجود خود را در مسیر اعتلای مقاومت به کار گرفت تا اینکه اوایل ماه آوریل سال ۲۰۱۶ میلادی در جریان دفع حمله گروه تروریستی تکفیری جبهه النصره به این شهرک راهبردی که به درگیری های بسیار شدید و سخت منجر می شود، ذو الفقار و ۶ رزمنده دیگر جنبش مقاومت به فیض شهادت نائل می شود، اما هم رزمانش به دلیل شدت درگیری ها نتوانستند، پیکر وی را به پشت جبهه منتقل کنند.

شهید محمد خضر الکبش، دومین شهید طایفه اهل سنت شهر «صیدا» شمرده می شود که در صفوف مقاومت حزب الله طی مبارزه  با گروه های تروریستی تکفیری به فیض شهادت نائل می شود.

شیخ «خضر الکبش»، پدر شهید محمد خضر الکبش، از روحانیون بسیار فعال در عرصه مقاومت شمرده می شود. شیخ الکبش زمانی در صفوف «جماعت اسلامی صیدا» مبارزه می کرد، پس از آن  فعالیت مبارزاتی و جهادی خود را با عضویت در شاخه جهادی جنبش جهادی اسلامی فلسطین و کادر رهبری جریان «النهضه» ادامه داد.

از دیگر مسئولیت های او می توان به ریاست مرکز مطالعات عمر المختار شهر صیدا و جمعیت اسلامی محبت و تعاون اشاره کرد. پس از شهادت فرزندش به جای خانه نشین شدن، به شکل چشمگیری فعالیت های تبلیغاتی شیخ خضر الکبش در زادگاهش، شهر صیدا، مرکز جنوب لبنان و کانون رقابت های داغ و تنگاتنگ سیاسی، توسعه می یابد.

شیخ خضر را در صیدا به وفاداری و رابطه بسیار نزدیک با جنبش مقاومت حزب الله می شناسند، وی طی به حضور فرزندش در مقاومت لبنان افتخار کرده و تاکید می کند که «یک رزمنده تربیت کرده و خود نیز رزمنده خواهد ماند».

سپتامبر گذشته به دلیل مواضع اش در قبال حزب الله و حمایت از جنبش مقاومت لبنان از سوی افراد ناشناس مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. وی برخلاف تصور برخی بر این باور است، نبردهای جاری در سوریه، صرفا جنگ مذهبی و طایفه ای نیست و به سنی مذهب بودن خویش و شهادت فرزندش در این راه افتخار می کند.

شیخ الکبش بحران تحمیلی بر سوریه را جنگ ۸۵ کشور علیه نظام سوریه می داند و تاکید می کند، هدف این بحران آنگونه که دشمنان دمشق ادعا می کنند، براندازی نظام در سوریه نیست، بلکه پاک کردن قضیه فلسطینی به عنوان قضیه مرکزی جهان اسلام، از خاطر و اذهان مسلمانان و اعراب است، لذا هدف آنها از حضور در سوریه و مبارزه با گروه های تروریستی تکفیری دفاع از قضیه فلسطینی است، نه نظام سوریه و شخص «بشار اسد».

به همین دلیل تاکید می کند که فرزند دیگرش «طارق» (۱۲ ساله) را هم به گونه‌ای تربیت می کند که ادامه دهنده راه برادر شهیدش باشد، چون معتقد است،‌ فرزندانش را باید برای شهادت و نه ریاست تربیت کند.

این روحانی اهل تسنن لبنان خاطر نشان می کند، شهادت فرزندش در صفوف مقاومت حزب الله بار دیگر به همه ثابت کرد، این طایفه هیچ ارتباط و سنخیتی با جریان ها و گروه های تکفیری ندارد، لذا نمی توان آیین تسنن را منبع و الهام بخش ایدئولوژی و اعتقادات این گروه ها و جریان ها دانست.

شیخ الکبش تاکید می کند که اهل سنت لبنان نه تنها مامن و پایگاه مستحکم مقاومت است، بلکه خود را جزیی از آن می بیند و آنچه از جنگ ها و منازعات طایفه ای و مذهبی در لبنان و منطقه شاهد آن هستیم، توطئه دشمنان مقاومت و ملل مسلمان منطقه است که تلاش می کنند، به هر طریق اهداف خود در منطقه را محقق کنند. در این شرایط بودن در کنار حزب الله و در صفوف مقاومت را وظیفه خود می دانیم.



  • دوستدار شهدا
۱۰
مرداد

فرزند شهید مدافع حرم بر روی تابوت پدر ...

امام خامنه ای :

ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰﺑﺎﻻﺗﺮ اﺯاﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺟﺎﻥ وﻫﺴﺘﻲ ﺧﻮﺩﺭا ﻓﺪاﻱ ﻳﻚ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ و ﻭاﻻﻱ اﻟﻬﻲ ﺑﻜﻨﺪ

سالروز شهادت مدافع حرم شهید محمود نریمانی 


🌹

  • دوستدار شهدا
۰۸
مرداد


وقتی دهه هفتادی ها شهید میشوند

نشان از باز شدن در شهادت دارد

حال باید فکر کنیم که چه کردند

که لایق این نام شدند 

شهدای دهه هفتادی

مدافعان حرم




  • دوستدار شهدا
۰۵
مرداد

محکمہ ی خون شهدا محکمہ ی عدلیست کہ مارادرآنجابہ محاکمہ میڪشند...

وقتےبقای اسلام بہ این جنگ وابستگے یافتہ است،دیگر چہ جای ماندن!

سنگ آغشته به خون شهید در موزه شهدای چیذر

| @shahid_dehghan


  • دوستدار شهدا
۰۴
مرداد

مثل عڪس رخ مهـتاب

ڪہ افتادہ در آب . . .

در دلم هـستی و 

بین من و تو فاصلــه هـاست

شهـید جهـاد مغنیه

صحن رضــــوی

رزقڪ شهـادت

@ravayate_fath

  • دوستدار شهدا
۰۳
مرداد


به قلم خواهر بزرگوار شهیددهقان امیری

به بهانه میلاد خواهر و برادر کرامت

گاهی اوقات فراموش می کنیم خواهر و برادری یک نسبت نیست. چه خواهر ها و برادرهایی که در این دنیا زیسته اند و چه رشادت ها کردند...


برادر یعنی:

عطر ماندگار تک تک لحظات کودکی... لبخندهای زیبای شیطنت های دوتایی... ترس های مشترک از برملا شدن خرابکاری های مشترک...


برادر یعنی: 

یک سایه خنک در گرماگرم مشغولیت های دنیا...

یک لبخند گرم در سوز و سرمای این دنیا...‌

کوهی محکم که هر بار در کشمکش دنیا یک قدم عقب رفتی، پشت سرت حس کنی...

یعنی دستی مردانه و گرم که در نگرانی ها همراهت هست با زمزمه ای آشنا که می گوید: هستم در کنارت، نگران نباش...


برادر یعنی...

تنها محبت یک برادر می تواند عمه جان حضرت اباصالح را از مدینه تا کربلا و از کربلا تا شام بکشاند.

تنها محبت یک برادر می تواند خواهر حضرت سلطان را از مدینه بکشاند به طوس...

تنها عطر یک برادر می تواند خواهر را هوایی کند...

محبت برادر می تواند از زنی با احساسات خدادادی و لطافت گل، یک مرد بسازد. مردی که داغ های پیاپی را تاب بیاورد و علَم را بردوش گیرد... مردی که نقش غیرت و حمایت عباسی را ایفا کند.

محبت برادر می تواند از یک ریحانه، مردی بسازد که می ایستد و تاب می آورد، می خروشد و خراب می کند پایه های ظلم را، تربیت می کند و می سازد هزاران نفر را...

محبت برادر است که سالها در وجود خواهری پرورش می یابد و محمدرضای نسل بعد را می سازد...

محبت برادر، آینده را می سازد...

محبت برادر است که نمی گذارد حسین ها تنها بمانند...

محبت برادر، از شما و زندگیتان‌ معجزه هایی می سازد دیدنی! 

به دنبال مسائل عجیب و غریب نباشید... محبت بین خواهر و برادر معجزه می کند. باور ندارید؟ بخوانید معجزه زندگی عمه سادات را...

عمه جان هنوز هم بلاگردان برادر است...


"آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟؟؟"


خواهر باشیم

آینده بی تو میگذرد آیا؟

غم بی برادری زیر سایه بانوی بی برادر

چند محمدرضای دیگر؟

وقتی مایه شرمندگی شهید هستی انتظار نگاه او را نداشته  باش

ما حضرت سلطان را به نام رئوف می شناسیم

اعیاد مبارک 

|@shahid_dehghan

  • دوستدار شهدا
۰۲
مرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

قربة الی الله

و پیرمرد در آغوش صبح نیشابور

هزار قصهء ناگفته را بغل کرده

شروع کرد و به من گفت از خدا که خدا

بدون واسطه اورا کجا بغل کرده 

شکست شاخهء گردو و من نیفتادم

خدا همیشه مرا بی هوا بغل کرده 

خداست سایهء افرا و نارون که مرا 

بدون منت و بی ادعا بغل کرده 

درخت بید که افتاده و نمی افتد

فرشته اش به دو دست دعا بغل کرده

جدال شعلهء فانوس و باد را می گفت

ببین چگونه خدا را خدا بغل کرده

خدا کسی است که شب های برف و زوزهء گرگ

شبان گمشده را بارها بغل کرده

از آفتاب سحر تا به حال پرسیدی

که گرگ و میش هوارا چرا بغل کرده

خدا توکل آبادی است اگر که هنوز

قنات گل شده را روستا بغل کرده

درست آن طرف تپهء سلام کسی است

که هر کسی که زمین خورده را بغل کرده

به خویش آمدم آن لحظه ای که حس کردم

مرا ضریح امامِ رضا بغل کرده...

سیدحمیدرضابرقعی

خدا کسی است که شبهای تیر و خمپاره

 هزار لاله ی گلگون بدن بغل کرده

سربازان آخرالزمانی امام زمان عج

فداییان حضرت زینب سلام الله علیها

@bi_to_be_sar_nemishavadd

  • دوستدار شهدا