شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۶۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۳
مرداد

 

وقت ِ لبیک که شـــــــد ! اسماعیل هـــــا را ، به قربانگاه فرستــــــادند هاجر هـــــا ...عید قربان‌بر هاجرهای‌زمانه‌مبارک

 شهیدجاویدالاثر مرتضی کریمی

@Modafeaneharaam

  • دوستدار شهدا
۲۳
مرداد

 

خواهر بزرگوار شهید محمودرضا بیضائی:

وقتی کوثر بدنیا اومده بود، محمودرضا با خانواده به تبریز اومده بودن. محمودرضا دوتا قاب عکس کوچولو خرید، تو یکیشون عکس کوثر رو قاب گرفت گذاشت بالای ستون آشپزخونه خانه پدری. به محمودرضا گفتم محمود؛ میشه اینو من بردارم؟ یکیش خالی بود هنوز عکسی نداشت با لبخند و یه حالتی که انگار علاقه ای به مال دنیا نداشت گفت مال شما بَرِش دار... حالا هر لحظه که چشمم به قاب عکس ها میوفته یاد همون لحظه میوفتم. بعد شهادتش عکسشو قاب گرفتم تو همان قاب خالی. کوثر تقریبا پنج شش ماهه بود که عکسش رو قاب کرد و این قاب عکس رو داد به من... هیچ شکی نداشت که بزودی آسمانی میشه...!! 

@Agamahmoodreza

  • دوستدار شهدا
۲۳
مرداد

قبل از ماموریت اخرش به سوریه پایش در فوتبال شکسته بود! برای اینکه زودتر برود سوریه، زودتر از موعد گچ پایش را در آورد. کمی می لنگید. اصرار می کردم برود عصا بگیرد. قبول نمی کرد. ته دلم فکرش را هم نمی کردم با این پا برود مأموریت! ‌خوشحال بودم که به مأموریت نمی رود. اما محمود می گفت: «خانم، تو دعا کن هرچه خیر هست خدا همان را انجام دهد». گفتم: «آخرتو چطوری می خواهی توی درگیری با این پایت فرار کنی؟»‌‌ ‌‌ خندید و گفت: «مگر من می خواهم فرار کنم؟ آن قدر می جنگم تا با دست پر برگردم! من و فرار؟!» ‌

منبع : کتاب شهید عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" راوی:همسرشهید @zakhmiyan_eshgh 

  • دوستدار شهدا
۲۳
مرداد

 زندگینامه اجمالی شهید سجاد طاهرنیا

شهید «سجاد طاهرنیا» در ۲۳ مرداد سال ۶۴ در شهرستان رشت به دنیا آمد. وی از دوران کودکی با پدرش به مسجد صاحب الزمان (عج) می‌رفت و به‌خاطر ادبش هنگام برخورد با دیگران پیش اهالی مسجد خیلی محبوب بود. وی از همان دوران کودکی به عضویت پایگاه مقاومت بسیج درآمد. شهید طاهرنیا تا مقطع دیپلم در رشته‌ی ساختمان ادامه تحصیل داد؛ ولی به‌خاطر فضای حاکم بر دانشگاه‌ها که از نگاه شهید مناسب نبود، از ادامه تحصیل صرف نظر کرد. از آنجایی که سجاد در خانواده‌ای حزب‌اللهی پرورش یافته بود؛ اغلب اوقات خود را به فعالیت در مسجد و بسیج می گذراند؛ وی در سال ۸۴ به نیروی زمینی سپاه پاسدران ملحق شد و بعد از چندماه با قبول شدن در آزمون «یگان ویژه صابرین» به عضویت این نیرو درآمد. وی در ۱۴ مهر ۹۴ به سوریه اعزام شد و بعد از مجاهدت‌های بسیار در راه خدا در روز یکم آبان ماه ۹۴ مصادف با تاسوعای حسینی در استان حلب سوریه در درگیری با تروریست‌های تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
 

@Ahmadmashlab1995

  • دوستدار شهدا
۲۱
مرداد

شهید مدافع حرم «ابوالفضل مرادی» فرزند غلامعلی از لشکر فاطمیون، در منطقه حلب و در تاریخ بیستم مرداد 1395 توسط تکفیرهای داعش اسیر و سپس به شهادت رسید. نقل از یکی از همرزمان شهید ابوالفضل مدتی که در خط مقدم مشغول نبرد با تکفیری‌ها بود، هرگز شیفت خود را ترک نمی‌کرد و علی رغم اصرار همرزمانش که جهت استراحت به عقب برگردد، اصرار بر ماندن و دفاع داشت.

شهید مدافع حرم ابوالفضل مرادی

@Modafeaneharaam

  • دوستدار شهدا
۲۱
مرداد

دستنوشته شهید حججی در روز عرفه روزی ام کن در جوانی فدای اسلام شوم ...@Modafeaneharaam

  • دوستدار شهدا
۲۱
مرداد

غروب بی تو بودن را در حالی بر روی کاغذ  می‌آورم که این قلم توانایی روزهای تنهایی‌ام را ندارد. رضای عزیزم سلام: با بندبند انگشتانم شمارش کرده‌ام، که چند روز است از سفر عشق  بازگشتی نداشته‌ای. در روزهای نبودنت انتظار بازگشت را با انگشتانم شمارش می‌کردم. اما افسوس که نیامدی و مرا مات و مبهوت تا ابد در انتظارت گذاشتی. هر بار که به نبودنت فکر می‌کنم اشک از چشمانم سرازیر می‌شود. روزی که خبر پر گشودنت را شنیدم با خود گفتم نه ... می‌آید ... خودش قول داده بود می‌آید، رضا روی قولش می‌ماند، قرار نبودنیمه راه یکدیگر را رها کنیم. لحظه‌به‌لحظه‌ام پر از تپش‌های قلبی گذشت که قرار بود در انتظار رسیدنت به شماره بیفتد. آمدی نه آن‌ چنان که رفته بودی. خوابیده بودی. خوابی آرام وابدی و بخواب! آرام بخواب! هوا اینجا ابری ست زمین جای شما نبود در چهره‌ات می‌توانستم آرامش را ببینم. آرامش اینکه از امتحان سربلند بیرون آمدی. من نیز چون تو خوشحال و راضی هستم که زندگی‌مان را در راه آرمانت که دفاع از حرم بی‌بی زینب(س)و مولایت حسین (ع) و اصحاب او بود صرف کردی. تحمل روزهای بیتو خیلی سخت است، اما هنگامی‌که به هدف و مقصودت می‌اندیشم خود را دلگرمی می‌دهم که تو در همان راهی که آرزویش را داشتی گام نهادی خوشا به توای کبوتر سفرکرده‌ام ... . خداوند را سپاس می‌گویم که در این مسیر، هرچند کوتاه هم‌سفرت بودم و هدیه‌ای برایم گذاشتی «یعنی دخترت نیایش» .

شهید رضا دامرودی  شهید مدافع حرم سالروز شهادت

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۱
مرداد

او رود جنون بود که دریا می شد

با بیرق آسمان برپا می شد

پرواز اگر نبود

معلوم‌ نبود

این‌ مرد‌ چگونه‌ در زمین‌ جا می شد؟..

سالگرد شهادت شهید سجاد باوی

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۱
مرداد

گفتمش بی تو دلمـ میگیرد 

گفت با خاطره ها خلوت کن

گفتمش خنده به لب می میرد

گفت با خون جگر عادت کن

شهید مرتضی عطایی  شهید عرفه

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۱۸
مرداد

مےگفت: "یه سفره ای پهن شده میترسم جمع کنن و من هنوز شهید نشده باشم"... موقع وداع زینب رو نبوسید که دلش بند نشه.

همسرشهیدمحمدتقی سالخورده 

 @modafeanharam77

  • دوستدار شهدا