شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی ««مصطفی خادمی»» ثبت شده است

۰۱
شهریور

شهید کربلایی«مصطفی خادمی» 

فرزند:«احمدحسین»  

متولد: 1371 

شهادت: 1393/7/10 

با  تحصیلات راهنمایی ساکن قم بود. 

از سنین کودکی بسیار باهوش بود که همه از هوش بالای او متعجب می شدند. 

«مصطفی» پسری بسیار شجاع، ساده، خوش‌اخلاق و نترس بود و تا جایی که توان  داشت به همه کمک میکرد. 

تمام دوستان و همسایه ها و همکارانش از او راضی بودند و از اخلاق خوب «مصطفی» تعریف میکردند. 

بسیار دلسوز بود و بچه های کوچک را بسیار دوست داشت و همیشه برای آنها خرید میکرد، تا جایی که هیچ پولی برای خودش باقی نمیماند. 

وی پس از ترک تحصیل مدتی به کار مشغول شد تا اینکه بحران و جنگ‌ سوریه آغاز شد.  

او چندین بار بحث جهاد را مطرح کرد اما مادرش میگفت:هنوز تو کوچک هستی! 

 دوسال از جنگ سوریه گذشت، تا اینکه یک شب به مادرش گفت که برای همه شیعیان جهاد واجب شده است و باید از حرم بی بی زینب(س) دفاع کرد تا مبادا دست تکفیری ها به حرم برسد. 

آخرین بار به مادرش و دوستاش گفته بود که این دنیا هیچ ارزشی ندارد و بهترین مقام ، شهادت است... آدم باید به جایی برود که به دردش بخورد. 

بلأخره«مصطفی» در تاریخ 1393/5/11 عازم جبهه ‌سوریه شد و مدت 65 روز در سوریه حضور داشت. 

در این مدت هر وقت که با خانواده تماس میگرفت از همه طلب حلالیت میکرد چندین بار که با مادرش صحبت میکرد میگفت: مادر حلالم کن و از همه برام حلالیت بگیر. 

سرانجام در تاریخ 1393/7/10 در همان اولین اعزام در یک عملیات در شهر حماء به شهادت رسید و به آرزوی خود رسید و خود را فدای بی بی زینب(س) نمود. 

در آخرین تماس با مادرش گفته بود: که نگران نباش مادر من دو هفته دیگر برمیگردم. 

آری«مصطفی» به قولی که به مادرش داد ، عمل کرد و درست سر وعده خود برگشت ولی دیگر او فقط «مصطفی» نبود حالا او فدایی بی بی زینب(س) شده و شهید«مصطفی» بود... 

بعد از شهادت«مصطفی» همرزمانش که برای عرض تسلیت می آمدند همه از خوش‌اخلاقی ودلسوزی«مصطفی» با همرزمانش تعریف میکردند. 

 یکی از خاطرات شهید«مصطفی» از زبان یکی از مسئولین اعزام :  

چون مصطفی از ناحیه چشم سمت چپ مشکل داشت موقع اعزام با مشکل روبرو شد و مسئولین اعزام با رفتن وی مخالفت کردند و گفتند که با یک چشم نمیتوانی اعزام شوی و باید برگردی. 

«مصطفی» در جواب گفته بود که یک چشمم که نمیبینه خب کار خداست اما چشم دیگرم که میبینه و میخوام اونم فدای حضرت زینب(س) کنم. 

حالا که بی بی زینب(س) منو طلبیده شما مانع میشید. باشه من برمیگردم ولی اون دنیا شما باید جواب حضرت زینب(س) رو بدید و مسئولین اعزام همه از این حرف «مصطفی» خیلی تحت تأثیر قرار گرفته و با اعزام«مصطفی» موافقت کردند. 

روحش شاد و راحش پر رهرو باد 

https://telegram.me/joinchat/DpIqP0DToTo9wl4Q14Jchw

کانال رسمی فاطمیون

  • دوستدار شهدا