۲۵
خرداد
خاطره ای از برادر شهیدم
یکبار که از موضوعی ناراحت بودم و از آن رنج میبردم،
آقا ابوالفضل به من گفت داداش دورکعت نماز بخون تا آرام شوی، گفتم آخه...
گفت بخون منم خواندم و بهتر شدم.
این قضیه گذشت تا روزی که خبرشهادت آقا ابوالفضل را به من دادن حالم خیلی خراب بود
که به یاد پند برادرم افتادم و دو رکعت نماز خواندم و آرام شدم .
شهادت فروردین۹۵
کانال شهید @abolfazlrahchamani
بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــــرم
https://telegram.me/joinchat/BdZTPjviYcoxtTeCDfbqPQ