شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

روایت مردانگی

دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۳ ب.ظ


تک تر انداز تکفیری محمد اینانلو را زده بود،و او زخمی شده بود.بعد از حدود ٤٠دقیقه که حجم آتش شد محمد را روی برانکارد گذاشتیم،من سر برانکارد را گرفتم تا با بچه ها او را به داخل تویوتا منتقل کنیم.

همین طور که میدویدیم تیربار تکفیری ها مدام روی رگبار بود،وشلیک میکرد.

یک تیر به پای چپم اصابت کرد اما من متوجه نشدم،یک لحظه سوخت اما آن لحظه فکر کردم خاری به پایم فرورفته است.

برانکارد را داخل تویوتا در قسمت بار گذاشتیم وقتی خواستم سوار شوم دیدم نصف بدنم بالا نمی آید.

تا آمدم ببینم چه شده ماشین از من فاصله گرفت و درست همان لحظه بود که موشک کرنت آمریکایی به تویوتا اصابت کرد و منجر به شهادت خیلی از بچه ها شد.

چندتا از بچه های عراقی،چند پاکستانی و چند ایرانی از جمله مرتضی کریمی،مصطفی چگینی و محمد اینانلو همه به شهادت رسیدند و فقط من از آن جمع زنده ماندم

روایت جانباز مدافع حرم،حبیب عبداللهی

کانال روایت فتح:

 @ravaayatefath

عمار

  • دوستدار شهدا

محمد اینانلو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی