در وصف اولین دیدار شــهید حسین فیاض
جمعه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۲۸ ب.ظ
تا مدتی قبل تنــها عڪس مزارت را میدیدم و می گذشتم بی تفاوت از نگاهت
قطعه پشت قطعه، ردیف پشت ردیف و من چه شعری را میتوانستم برایت قافیه ڪنم؟
و این بار یڪ دوست نگاهم را به سنگ مزارت دوخت و چــهره ی گرم مادرت چو آبرنگ بر بوم مزارت رنگ بخشید.
آنجا بود ڪه فهمیدم این شیطنت چشمانت از کجا آب میخورد.
شیطنتی ڪه ب فاصله ی یڪ روز از آغوش مادر تو را به آغوش خدا رساند.
شنیده ام ڪه بال و پر زمینی ها را به شوق پرواز قیچی ڪرده ای و برای رهایی ات همچو توپی شیطون پاس داده میشدی و ضربه ی آخر تو را به آرزویت، آسمان رساند.
و چه شرارت پر شوری داشتی برای ما اهل زمین
گوارای وجودت شــهد شیرین شــهادت
افضلی
ڪاناڸ رسمے«شــهداے فاطمیوڹ»
telegram.me/joinchat/BiR4FjzRqhg2VN5QCqs4jg