خجالت میکشم از مادرشهید چون پسرش با سن کمش شهید شده ولۍمن بااین سن هنوززنده ام شهیدنشدم
سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۵ ب.ظ
شهید مدافع حرم بشیر توانی
من با آقا بشیر تو مسجد آشنا شدم چون خادم مسجد محله مون بود، آقا بشیر بر خلاف چهره جدیش خیلی قلب رئوفی داشت خیلی مهربون ودوست داشتنی، نماز اول وقت و به جماعت رو ترک نمیکرد، ایشون حتی تو هشت سال دفاع مقدس هم خدمت کرده.
آخرین باری که اومد ایران یه شهید مدافع حرم افغانستانی رو برای تدفین آوردن شهرمون آقا بشیر مجروح شده بود، با اون حال بدش دایم یا گریه میکرد و یا تو فکر بود وتومراسم تدفین شهید عقب ایستادبه مداح مراسم گفت
خجالت میکشم از مادرشهید چون پسرش با سن کمش شهید شده ولۍمن بااین سن هنوززنده ام شهیدنشدمآخرش هم به آرزوش رسید.
نقل از دوست شهید
شهیدبشیرتوانۍپور
شهادت (تیر۹۵/۴)
بانک اطلاعات شهدای مدافع حـــــرم
@Shohadaye_Modafe_Haram
- ۹۵/۰۴/۱۵