شهادت مال آدمهای زرنگ است
با گلرخان بگویید ما را به خود پذیرند
احمدرضا بیضائی
محسن توی فرودگاه حرف قشنگی زد. گفت پدر صادق، حاج رضا، شیر است؛ صادق هم شیر بود. بچه شیر هم شیر است. به استقبال این شیر بچه با ناله و زاری نروید، با عزت و صلابت از پیکر صادق استقبال میکنیم و بعد شعارهای کوبنده مرگ بر آل سعود و مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را سر داد. آخ! که جا دارد آدم از حسادت به حال صادق، جانش دربیاید و بمیرد. چه کیفی دارد آدم بمیرد و تابوتش را توی پرچم مقدس جمهوری اسلامی بپیچند و بجای زار زدن بالای تابوتش، یکی میکروفون بدست بگیرد و با هر چه توان که دارد بلند مرگ بر آمریکا بگوید و مردم تکرار کنند. چنین مرگ رشک برانگیزی مال آدمهایی است که لایقش هستند.
نوش جانت صادق جان!
شهادت مال آدمهای زرنگ است. توی تشییع پیکر محمودرضا، وقتی پیکر رسید به میدان ساعت تبریز و همه ایستادند به نماز، صادق بی توجه به صفوف نماز، آمد و زانوهایش را زد زمین و سرش را گذاشت روی گوشه تابوت و نمىدانم بعد از آن با محمودرضا چه گفت. آن موقع نمیشناختمش. امروز علی سلیمانیان برای اینکه حالیم کند که چه کسی شهید شده عکس آن صحنه را برایم فرستاد و نوشت: "اینی که کاپشن قهوهای پوشیده." بنظرم ما حالا حالاها باید برویم روی معرفتمان کار کنیم تا شهدا دست ما را بگیرند.
FArchive
- ۹۵/۰۵/۱۸