شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

نوشته آخر شهید مدافع حرم عباس دانشگر

پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

آخر من کجا و شهدا کجا

خجالت می کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم

من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم

شهید شهادت را به چنگ می آورد 

راه درازی را طی می کند تا به آن مقام می رسد

اما من چه؟

سیاهی گناه چهره ام را پوشانده 

و تنم را لخت و کسل کرده

حرکت جوهره ی اصلی انسان است

و گناه زنجیره 

من سکون را دوست ندارم

عادت به سکون،بلای بزرگ پیروان حق است

سکونم مرا بیچاره کرده

در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی 

دست و پایم را اسیر خود کرده

انسان کر میشود،نفهم میشود،گنگ میشود

و باز هم زندگی می کند

بعد از مدتی مست میشود و عادت می کند به مستی

و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم

درد را،انسان بیهوش نمی کشد

انسان خواب نمی فهمد

راستی!دردهایم کو؟

چرا من بی خیال شده ام؟

نکند بی هوشم؟

نکند خوابم؟

مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند

و ما فقط

آن را مخابره کردیم

قلب چند نفرمان به درد آمده؟

چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟

آیا مست زندگی نیستیم؟

خدایا تو هوشیارمان کن

تو مرا بیدار کن

صدای العطش می شنوم

صدای حرم می آید

گوش عالم کر است

خیام می سوزد

اما دلمان آتش نمی گیرد

مرضی بالاتر از این؟؟؟

چرا درمانی برایش جستجو نمی کنیم

روحمان از بین رفته

«الذین هم فی خوض یلعبون»ما هستیم

مرده ام

تو مرا دوباره حیات ببخش

خوابم

تو بیدارم کن

خدایا!

به حرمت پای خسته ی رقیه(س)

به حرمت نگاه خسته ی زینب(س)

به حرمت چشمان نگران حضرت ولیعصر(عج)

به ما حرکت بده...

عباس دانشگر

 دوم اردیبهشت نود و پنج






  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی