شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی


درون پادگان بودیم آمد. شانه راستش کاملاً از خون قرمز بود. به بچه ها گفت: بیایید بالا تو حسینیه ای که به یاد شهید دامرودی بنا کرده بودند و روضه خواندیم. روز تاسوعا بود و در میان روضه گفت: این خون سید ابراهیمه و این طور خبر شهادت شهید صدرزاده را داد. در انتهای روضه همه شانه اش را بوسیدیم. 

ابوعلی تو به رفیقت رسیدی برای ما جامانده ها دعا کن.

خاطره یکى از دوستان همرزم

پى نوشت: 

قبل از این واقعه بسیارى از دوستان در جریان شهادت شهید مصطفى صدرزاده (سید ابراهیم) قرار گرفته بودند و به این نحو شهید مرتضى عطایى (ابوعلى) خبر شهادت دوست و رفیق همرزم خود را به صورت رسمى اعلام کردند.

و چه سخت بود هنگامى که رنگ رخسار، لرزش دست، حالت درون و سیل اشک در روز عرفه پیام رسان شهادت تو (ابوعلى) بود.

دم عشق دمشق

@Labbaykeyazeinab

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی