سالها بود، دنبال میدان جهاد وشهادت بود
شهید مدافعحرمـ سید اسماعیل سیرت نیا
قبل از رفتنش گفت :دعایم کن! معامله ای کرده ام با مـــــادرم زهرا، که اگربشود خبرهای خوبی در راه است.
شنیده ایم هنگامی که ترکش بر پهلو ات نشست، و بر زمین فِتادی
نه ضجه ای زدی و نه ناله ای کردی... شاید حضرت مادر سَرَت را بر آغوش گرفت ،که اینگونه آرام پر کشیدی و ما خُفتگان دنیایی را تنها گذاشتی...
سالها بود، دنبال میدان جهاد وشهادت بود.آنقدر تلاش کرد تا به هدفش رسید، این اواخر درحمله داعش به عراق سخت بی تاب رفتن شد، نگذاشتند.
گفت: مادرم را خواب دیدم. من شهید می شوم و همه ی شما را شفاعت می کنم. این اواخر نگران فتنه های سال هشتادوشش وهشتادو هشت و... می گفت باید کاری کنیم...
میگفت: من نیتم را خـــــالص می کنم وخـــــودم رابه خدا نشان می دهـــــم. باقی اش با اوســـــت. اما اگر رفتم سوریه حاشا که لحظه ای را هدر دهم. تمام ثانیه هایم را برای تکلیفم استخدام می کنم و نمی گذارم حتی لحظه ای به غفلت بگذرد.
کانالشهیداسماعیلسیرتنیا
@seyedsiratnia
شهادت۱۶_محرم۹۴
بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم
@Haram69
- ۹۵/۰۷/۲۶