بدون منت بدون دستور و خالصانه.
چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۵۰ ق.ظ
خاطره به روایت همرزم شهید مراد اسکندری :
شیخ نجار که بودیم توی یک سالن اسکان پیدا کردیم (بچه ها بعدا گفتن مرغداری بود!)
پنجره ها با پلاستیک پوشیده بودند زیر زمین هم پنجره داشت ولی نه پنجره ها و نه درب پوشیده بود.
و سرما بالا می اومد درب سالن هم رو بروی درب خروج بود و به همت یکی بچه ها یک درب فلزی از طبقه بالا آوردن و نصب کردند ولی کوچک بود.
اوس محمود خیاط ؛ دست به کار شد و برای اینکه بچه ها سردشون نشه دوتا پتو با دریل به دیوار دوخت که خیلی تأثیر داشت.بدون منت بدون دستور و خالصانه.
آقا محمودرضا
- ۹۵/۰۸/۰۵