شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

شهید سید علی اصغر موسوی آرمان و هدفش دفاع از مظلومین عالم بود، نترس بود، از داعشی‌هایی که زنده زنده سر می‌برند و دست و پا را قطع می‌کنند نمی‌ترسید ، قبل از اینکه شهید سید علی اصغر موسوی به سوریه اعزام شود در فیلم‌ها اینها را دیده بود و مردم بهش می‌گفتند "اگر تو به سوریه بروی فلان‌طور می‌شود" ولی سید می‌گفت من می‌روم که سرم را در این راه فدا کنم و من تا زنده‌ام اجازه نمی‌دهم عمه‌ام زینب (سلام الله علیها) دوباره اسیر شود.

اگر امروز عمه‌ام حضرت زینب (سلام الله علیها)، عباس ندارد ما عباسش هستیم، ما خاک پایش هستیم، ما سربازان حضرت زینب هستیم و می‌رویم، دفاع می کنیم. سیدعلی‌اصغر هدفش این بود و آرزوی شهادت داشت. او  قبل و هنگام اعزام به سوریه، برادران، پسر عموها و بسیاری از رفقا و همسنگران قبلی خود را در جریان گذاشت، هم با آنها خداحافظی کرد و هم از آنها دعوت کرد برای حضور در نبرد عازم سوریه شوند. 

«نسیم آنلاین»:  کسی را هم با خودش برد؟

 بله از فامیل‌هایمان یک نفر دیگر هم با خود همراه کرد که البته او شهید نشد و زنده برگشت و هم اکنون نیز در سوریه در حال جهاد است.

 پس از سالها، هنوز مشکل اقامت خانواده شهید موسوی در ایران حل نشده/ فرزند 12 ساله او با نامه بنیاد شهید تازه به کلاس دوم رفته است.

*«نسیم آنلاین»:  حضرت آقا در خصوص افغان‌های مهاجر به ایران یک سری دستورات دادند، بویژه در خصوص تحصیلات فرزندان شما. البته اقدامات خوبی هم سعی شده که برای اقامت مهاجرین با صدور مجوزهای مختلف انجام شود و ترددشان هم راحت‌تر انجام شود. اما به هر حال نبود پدر در خانواده بسیار دشوار است و این را همه می دانند.

 با شهادت این سید بزرگوار شرایط چه تغییری کرد، آیا به خانواده‌شان رسیدگی هم شد؟

شناسایی خانواده ما اوایل سال 78 انجام شد و تا سال 80 نیز این شناسایی و آمایش ادامه داشت. اما متاسفانه آن زمانی که ما شناسایی و آمایش شدیم و کارت آمایش دریافت کردیم، سید علی اصغر که از سال 77 به همراه ما در ایران به سر می‌برد، به افغانستان بازگشته بود و تا مدت‌ها بعد هم به ایران مراجعت نکرد.

وقتی که شناسایی تمام شد و به ما کارت آمایش دادند، آن زمانی بود که سید دوباره به ایران آمد و لذا او و خانواده‌اش جاماندند. بعد از آن تا الآن خانواده شهید سید علی اصغر موسوی بدون مدرک رسمی هستند و تا الآن مسئولان امر  چه در تهران و جه در مشهد اقدامی در این زمینه انجام نداده اند. بارها تماس گرفته‌ایم و خودم هم بارها حضور رفته‌ام اما مساعدتی نشده است.

حتی یکی دوبار به آنها گفته‌ام شما آنجا پشت میز نشسته‌اید، راحت کار می‌کنید و حقوق می‌گیرید اما این شهدا رفتند و جانشان فدا کردند تا ما و شما امنیت داشته باشیم، شما چرا تماس ما را جواب نمی‌دهید شما به ما می‌گویید که نامه‌نگاری کنید و ما بارها باین‌کار را انجام دادیم ولی نامه‌های ما را جواب نمی‌دهند.

خانواده شهیدم وسوی در یک خانه 42 متری زندگی می‌کنند و تا الآن هیچ مدرکی به جز همان یک برگه سبز 2 ماهه که روزط اول داده بودند برای آنها صادر نشده است به همین علت هم آموزش و پرورش پسر ایشان را قبول نمی‌کرد و می‌گفت که چرا مدرک ندارند، حتی بعد از شهادت پدر هم باز مدارس فرزندان او را نبپذیرفتند و نهایتا توسط نامه بنیاد شهید فرزند 12 ساله او توانست به مدرسه برود و الان کلاس دوم ابتدایی است.

امروز هم همین چندمدرکی که داریم را هر کجایی که می بریم می گویند به ما ربطی ندارد. حتی اداره اتباع خارجی هم می‌گوید به ما ربطی ندارد.

لذا تنها خواهشی که امروز ما ازمسئولان داریم این است که مشکل این خانواده را حل کنند تا حداقل فرزندانشان بتوانند به راحتی تحصیل داشته باشند.

بازگشت به افغانستان برای خانوادهاو خو تو شهدای مدافع حرم غیر ممکن است/ همه اموال خانواده شهدا در افغانستان توسط وهابی‌ها مصادره شده است.

«نسیم آنلاین»:  سوال دیگری را از حجت الاسلام موسوی مطرح کنیم. شما قبل از جلسه گفته بودید که این روزها بازگشت به افغانستان برایتان غیر ممکن شده است. علت آن را مطرح می‌نید که وضعیت چطور است؟

 بله درست است. خانواده شهدای مدافع حرم در صورت بازگشت به صورت جدی خطر مالی، جانی و ناموسی دارند. علت این امر هم این است که در صورت شهادت افغان ها در سوریه، وهابی‌های افغانستان به سرعت باخبر می شوند و بویژه وقتی که شهید یا خانواده او قبلا دارای شهرتی در افغانستان بوده باشند سریعا علیه آنها اقدام می کنند.

در همین ایامی که فرزند بنده به شهادت رسیده است، زمین کشاورزی، خانه و دیگر اموال ما در افغانستان به سرعت از سوی وهابی‌ها مصادره شده است و البته انتظار می‌کشند که روزی ما به افغانستان بازگردیم تا انتقام حضور در سوریه را از ما بگیرند. لذا اگر یک وقت ما را از ایران بیرون بکنند همه ما و ناموس ما و جان ما در خطر است. خواهش ما این است که به این مسئله توجه شود.

«نسیم آنلاین»:  می‌دانیم که مشکلات زیاد هست ولی بفرمایید که بزرگترین مشکل شما که بتوان آن را از مسیر قانون پیگیری و مطالبه کرد چیست؟

 مشکل خیلی فراوان است البته امید ما اول خدا و دوم کشور ایران است چون کشور شیعه نشین است و ما افتخار می‌کنیم که در جمهوری اسلامی ایران هستیم. بسیاری از ما افغانی‌ها مقلد رهبر ایران حضرت آقا هستیم اگرچه مجتهدان افغانی مانند آقای فیاض و یا محقق کابلی هم هستند که برخی از ما از آنها تقلید می‌کنیم.

اما می‌خواهم این را بگویم که آیت الله خامنه‌ای تنها رهبر ایران و مردم ایران نیستند بلکه، رهبر همه تشیع در همه نقاط جهان می‌باشد و در هر نقطه‌ای که تشیع هست آقای خامنه‌ای رهبر آنها هست که خدا حفظشان کند. ما یک توقعی داریم گرچه ما شهدایمان را به خاطر خدا دادیم ولی ایشان رهبر ما هم هستند و ما امید داریم که با حضرت آقا دیدار داشته باشیم.

ما خرسندی و خوشحالی ایران را خوشحالی خودمان می‌دانیم و خدای ناکرده غم و اندوه ایران؛ غم و اندوه ما  هم هست. یک شکایتی دارم از بعضی عزیزان ایرانی که در ایران ما را خارجی خطاب می‌کنند، ما در افغانستان خارجی را کسی می‌گوییم که از دین اسلام خارج شده باشد در حالی که قرآن می‌گوید "انما المؤمنون اخوه " یعنی مؤمن برادر مؤمن است. ما مسلمان و اهل تشیع هستیم.  ما به شما برادران ایرانی می گوییم و علاقه داریم که شما هم برای ما از همین لفظ استفاده کنید.

در مقابل حضرت زینب(س) روسفید شدم

«نسیم آنلاین»:  حاج خانم موسوی خبر شهادت پسرتان را چه کسی به شما داد؟شما خودتان رفتید برای شناسایی و از کجا متوجه شدید که پسر شما است؟

 آن شخصی که از ابتدا با وی به سوریه اعزام شده بود. او از دوستان دامادمان است و پس از شهادت با دامادم تماس گرفت و خبر داد که سید علی اصغر شهید شده است. یک هفته بعد رفتیم معراج شهدا برای شناسایی و فهمیدیم که سید علی اصغر است. خودم هم رفتم برای شناسایی؛ برخلاف بسیاری از شهدا پیکر فرزندم سالمِ سالم بود، فقط یک گلوله خورده بود. البته آدم ناراحت می‌شود چون مادر است ولی خدا رو شکر پسرم سالم سالم بود و انگار که خواب بوده و داشت می‌خندید.

«نسیم آنلاین»: مادر وقتی بالای پیکر سید علی اصغر حاضر شدید چه درد دلی با فرزندتان کردید؟

‌ بخشیدم و تبریک گفتم و گفتم پسرم شهادتت مبارک. نقل بردم و بین مردم توزیع کردم. آنقدر که  اطرافیان داد و بیداد کردند من بی تابی نکردم و گفتم که سید علی اصغر به بهترین شکل و در بهترین راه ممکن رفت. خدا داد و خودش هم گرفت.

«نسیم آنلاین»:  شما مادر هستید و سرشار از احساسات مادرانه چگونه و چطور رضایت به حضور فرزندتان در سوریه داده اید؟

 خودش دوست داشت که برود و من هم گفتم که پیش حضرت زینب رو سفید شویم و وقتی که خودش راضی هست چرا من مخالفت کنم .اشتیاق او در حدی بود که برای اعزام با همسرش درگیر بود ، همسرش برای رفتن به سوریه راضی نمی شد ولی سید علی گفت من تو را به پدر و مادرم می سپارم و یا حتی به خانه پدرت می برم و رضایت بده که بروم.  سید مدام به همسرش می‌گفت: در شرایطی که تکلیف حکم می‌کند اگر آن را نادیده بگیریم در آخرت چگونه جواب خدا و ائمه را بدهیم؟

من نوه‌ای دارم که پدر و مادر او در افغانستان هستند، وقتی که سید علی اصغر شهید شد، خدمت من و پدربزرگش آمد و گفت که می‌خواهد جای دایی شهیدش را بگیرد تا سنگر او خالی نماند. ما اجازه دادیم و او  اعزام شد و الآن هم در سوریه است.

 یک سال و سه ماه عزادار بودم/ در حرم حضرت زینب(س) با شهادت همسرم کنار آمدم

«نسیم آنلاین»: شما به عنوان همسر چطور راضی شدید شهید موسوی به سوریه برود؟

در حقیقت من در ابتدا راضی نبودم و از شهادتش می‌ترسیدم . همسرم قبلا در افغانستان هم مجروح شده بود. او در عملیاتی سه تا تیر خورده بود که دو تا از تیرها را بیرون آورده بودیم و یکی چون جایش حساس بود خطرناک بود درون بدنش مانده بود. من به خاطر همین مسائل راضی نبودم که سید علی اصغر به سوریه برای جنگ برود ولی در نهایت وقتی دیدم که خودش خیلی اصرار می‌کند مجبور شدم که راضی شوم. من خیلی همسرم را دوست داشتم اصلاً همسرم با دیگران خیلی فرق می‌کرد و برای من بهترین شوهر دنیا بود هم اخلاقش و رفتارش خیلی خوب.

«نسیم آنلاین»:  گفته بودید که پس از شهادت همسرتان به حرم حضرت زینب مشرف شدید.  وقتی وارد حرم حضرت زینب شدید با خانم حضرت زینب (سلام الله علیها) چه درد دل و صحبتی کردید و چه خواستید؟

 در آنجا خیلی دلم خالی شد. اعزام همسرم به سوریه برای جنگ برای من خیلی خیلی سخت بود ولی بعد از اینکه به زیارت حضرت زینب سلام الله علیها رفتم خیلی سبک شدم و از ته دل راضی شدم و با شهادت همسرم کنار آمدم. من یک سال و سه ماه  بود که عزادار بودم و کلاً مشکی پوشیدم.

«نسیم آنلاین»:  بزرگترین مشکلات شما بعد از شهادت همسرتان چه بوده؟ مشکلاتی که در جمهوری اسلامی ایران از طریق قانونی قابل پیگیری باشد؟

مشکلات زیاده اما بعد از شهادت سید من همه زندگیم را وقف فرزندانم کردم. در این فرزندانم باید به درس و تحصیلات خود برسند تا بتوانند به خوبی هر چه تمام‌تر جای پدرشان را بگیرند. تحصیلات فرزندانم که با دستور رهبری به جریان افتاد اما همان طور که میدانید سید در زمانی که باید در ایران حضور پیدا می‌کرد و برای ما مجوز می‌گرفت در افغانستان بود و با القاعده و طالبان می جنگید. عدم صدور این جوازهایی که باید گرفته می‌شد مشکلاتی را به وجود آورده که از مسئولان می‌خواهیم رسیدگی کنند تا آنها حل شود.

پایان قسمت اول

https://telegram.me/joinchat/BLg3jD72m2rJl4oI74z-SA

کانال رسمی فاطمیون

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی