خاطره ای از شهید اسداللهی ۲
شهید مدافع حرم
حمیدرضااسدالهی
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عرب در دانشگاه تهران
متولد پانزده بهمن 1363
شهادت بیست ونه آذر 1394سوریه
یادگاران شهید
آقا محمد چهار ساله
و احمد آقا که هنگام شهادت پدر دو ماهه بود ..
✍حمید شعری را شبها در حرم حضرت زینب(س) می خواند و ناله می زد و می گفت:
" علوی می جنگم
مرتضوی می میرم
انتقام حرم زینب و من می گیرم
حسنی مذهبم
و حسینی آینم
من پای ناموس علی شاهرگم و میدم"
و در نهایت هم
ترکش به شاهرگش نشست.
لحظات آخر خون بدنش داشت تمام می شد. اصلا تقلی نمی کرد،
دوستی گفت
حمید اذان شده نماز بخون.
آرام آرام چشمهاش بسته می شد.
گفت حمید اربابت روز عاشورا تو معرکه نماز خوند توام باید وسط معرکه نماز بخونی،
به جای نماز بگو الله اکبر،
صدایش نیامد
ولی لبهایش تکان خورد
و اینگونه نماز خواند و به ارباب باوفایش رسید.
در قسمتی از وصیت نامه اش خطاب به پسرش نوشته است:
"محمد، زندگی کن برای مهدی،
درس بخوان برای مهدی،
محمد،
ورزش کن برای مهدی
و محمد،
من تو را از خدا برای خودم نخواستم
تو را از خدا خواستم
برای مهدی"
@khadem_shohda
خــــادم الــشهــــدا
- ۹۵/۰۸/۱۶