شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

‍ یادداشت فرزند شهید همت پس از آزادسازی حلب

سه شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۵۳ ب.ظ


حلب آزاد شد، این سه کلمه طولانی ترین جمله این روزهای من را تشکیل می دهد.

جمله ای که از هزاران نام تشکیل شده است. از هزاران خاطره، از هزاران داماد و هزاران پدر! این جمله مجموعه ای از هزاران عکس یادگاری است.

حلب، مثل دیگر شهرها نام زنی نیست که عاشق های زیادی برای آن عاشقانه سروده باشند.

حلب، نام ترانه ای است که بچه های شهدا فردا روی صفحه اول دفترهای مشق شان می نویسند، مثل من که روی تمام دفترهایم نوشته بود "مجنون"! و من که از خیبر به بعد هیچ حرفی را جز جنون نمی فهمیدم.

مردم حلب، به خانه هاتان برگردید. آب و جارو کنید و شهر را از نو بسازید. اینجا، برای خیلی هامان رفیق آب خورده است، برای خیلی هامان برادر و پسر، برای بعضی ها همسنگر و برای چندتامان پدر! قدر این خاک را بدانید، آن طور که قدر فرزندان تان را می دانید.

مردم حلب، به خانه هاتان برگردید، دروازه های این شهر با دست مردی باز شد که زیر مسلسل های غربی و حرف های شرقی ایستاد و پا پس نکشید. مردم حلب، به خانه هاتان برگردید، شهر به لطف خون جوانان وطن امن است، ادخلوها به سلام آمنین

پی نوشت

به برادرانم در حلب: حال همه ما خوب است، به جز آنها که دیگر چشم به راه مدافع حرمشان نیستند.

محمد مهدی همت

سه‌شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵


@bisimchi1

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی