خاطره ای از شهید مدافع حرم محسن قوطاسلو
سال 93 بود و رزمایش گردان های بیت المقدس بسیج بود حاج محسن هم از عوامل اجرایی این رزمایش بود ، شهید محسن یک اور کت نظامی به تن داشت.
خیلی به آراستگی اهمیت میداد و واقعا تمیز پوش بودن شب یکی از برنامه های رزمایش پیاده روی عمومی بسیجیان در محیطی کوهستانی بود. هوا تقریبا خیلی سرد بود،هرکدوم از بچه ها بنا بر مسولیت هایی که داشتن شروع به انجام وظیفه کردن، محسن رو دیدم که اور کتش رو تو اون سرما تنش نبود،تعجب کردیم و پرسیدم محسن جان پس اورکتت کو..؟ خیلی پیگیر شدیم تا برامون داستان رو بگه..بالاخره راضی شد که بگه:
میگفت تو پیاده روی دیدم یه بچه بسیجی خیلی سردشه اورکتموم رو دادم بهش ما گفتیم مگه میشناختیش،گفت نه..
گفتیم پس اگه اورکت رو دیگه نیاره چی..؟
محسن با یه جمله ای قانع کرد مارو که دیگه نتونستیم چیزی بگیم..
محسن گفت : اگه اون اورکت رو نمیدادم به اون بچه از شدت سرما شاید سرما میخوردو به محضی اینکه از این رزمایش بره،دیگه به هیچ وجه بسیج نمیاد..الان اینجا حالا اگه من سرما بخورم هیچی نمیشه.
آقا محمودرضا
- ۹۵/۰۹/۲۸