شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

برای تولدت سعید!

شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۰۵ ب.ظ


11دی سالروز تولد شهید مدافع حرم سعید سامانلو؛

برای تولدت سعید!

کاش دستی بگیرد دوباره دست هایم را. مهربان، آرام؛ ببرد تمامِ های و هویِ بودنم را تا گُل؛ تا ناز و کرشمه بلبل، تا آواز قو؛ تا نگاه آبی دخترکی منتظر در ماه؛ تا رنگین کمان چشم های طاووسی سبز.

می خواهم برگردم دوباره به دنیای ابری بابایم آدم!  که از آن بالا خوب پیداست پرواز کبوتر، و معصیت نیست چشم چرانی در امتداد چشم نواز مرغ های مهاجر تا نهایت بی وزنی! وای چه دنیایی دارند پَرها، چه معرکه ای قلاصدک ها وقتی فوج فوج می روند تا ابرها، تا بلندای باشکوهی که همه چیز را درست می بینی؛ بی خطا. بی شکست نور در عدسیِ دل. تا جایی که تشعشع تند و تیز عشق روشن می کند تمام دنیا را وقتی عبور می کند از منشور وجود آسمانی ات.

جایی که تازه می فهمی معنای تولد را. ایجاد شدن با هندسه ای فراتر از حدود و ثغور و محاسبه ای بی حد و مرز! آمدنی بی شروع! شروعی بی نقطه اول. چیزی شبیه جریان بی ابتدای رود که تلاطم کرده باشد در غزل های خواجه، و پیش رفته باشد تا کاسه؛ تا شراب ناب، تا جایی که فریاد کند ساقی به نور باده برافروز جام ما!

از تو چه پنهان سعید سامانلو؛ می گویند روزی متولد شده ای! برایت سالروز ولادت می گیرند. نه؛ حرف درستی نیست. این بازی کودکانه آنانی است که عشق را به بند می کشند با خط شروعی یا نقطه ای برای پایان! تولد ماه را همسنگ می گیرند با انعکاسش در چاه! این طغیان جماعتی است که به سلاخه می کشند معنی عشق را؛ و خلط می کنند فهم حماسه آفرینش را وقتی که رقم می زند خلقت ایثار در کالبد اعجوبه هایی چون تو. نه؛ هرگز. بی ابتدا و انتهاست جریان عاشقانه تو! تو نیامدی که حیات بگیری و در مولدت تماشا کنیم سوختن شمع تولد را؛ که بودی و زندگی می بخشیدی به هرچه عقل و دل از سرچشمه محبوبت. محبوبی که محکم کرد گام هایت در مقامات معرفت.

حقیقتی چون تو پا نگرفته از نطفه آدم که خلاصه ات کنند در سال هایی چند؛ بلکه پایداری از هُرم و حرارتی ازلی و ابدی! و کرانه ات می رسد تا بی نهایت عشق از هر سو. مگر می شود احاطه کند درک زمینی ها وسعت خورشید را؟! خیلی مانده تا به حد نصاب برسد تعقّل خاکی ها برای تشخیص سوسوی نوری که می تابد از آسمان هفتم. ما تا تو خیلی راه داریم سعید. خیلی راه داریم برسیم حتی به حدود معنای تولدت. اما بسته اند آبرویِ بودنمان را به هویت ماورایی ات. هرچه باشد به پرتو آن نوری چشم در چشمه حیات داریم که ذره ذره، درخشش گرفته از گوهر تابناک جانت. باز هم بارها شکرش.


جانت به سلامت سعید جان که آنقدر سرگرم می شویم ما گاهی با مناسبت های پیش پا افتاده اقلیم مادی مان که انگار یادمان می رود خلاصه نمی شودی به زادروز. یادمان می رود که سعید نمی گنجد در جسم. من جشن تولدی مقطعی نمی گیرم برای جسمت. من شاخه های نسیرن و نسترن را سبد سبد به پای تو می ریزم در زادروز خودت که ننوشته اند در هیچ سالنمای بشری مقطع آنرا. بی تقصیر است بشر؛ خارج از تمام توان «زمان» است محاسبه میلاد جنس تو که جان داده حتی به زمان. جان داده حتی به سجده بابایمان، اولِ خلقت! کاش ستاره شناسان کمی بلد بودند رمز روزنه های پرنور در کهکشان هایی که بسیار گمنام اند. کاش می شد جشن تولد گرفت برای لذتی که خدا می بُرد هنگام تجسیم آدم. کاش می شد پایکوبی کرد برای میلاد جوانمردی و شور و رُستن آزادگی در قاموس انسان وقتی که خالق دست به نقاشی امثال تو می زند بر بوم زمین. کاش می شد...!

اما چه کنم سعید که دلخوشم به همین بهانه های کوچک و کم؛ شاید نرسد لب به باده مستی که جانت می چشاند به جانباختگان خراباتت، اما بگذار تا بیاورم لااقل نرگسی مست در حوالی سالروز جان گرفتن جسمت؛ که همین هم گرچه بضاعت مضجاتی است ولی شاید بنویسند نامم را در میان خریداران یوسف ماه. بگذار تا تمام دنیا را آزیین ببندم و از نای نازترین هزار بسرایم نامت را؛ که اگر خوب بشناسند تو را، سبزه و گل می روید جای تمام تیر و ترکش دیوارهایی که زخمی اند از هجوم اهریمن و حتی بهانه ای نمی ماند برای تنها ماندن دل ها. آنوقت جور دیگری می نویسند داستان های زمین؛ جمع می شود همه غم ها، همه غربت ها. می رود همه کابوس ها و دردها. جوری که جگر نخواهد سوزاند حتی پایان داستان دخترک کبریت فروش.

برای همین است تفنگ به دست گرفته باز علی، و سادات چشم دارد دوباره به سمت چشم هایِ ولی، تا شکار کند هر دژخیم که برنتابد حکایت ایمان و پاکی آدم ها زیر چتر ولایت آقا؛ هر مدعی که نپذیرد جریان توفنده حبِّ اله. حالا هرچند تن برود، ولی جان جاری است مثل همیشه...

دکتر عابد باقری

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۱)

  • رامین رزاقی
  • صلوات برای تمامی شهیدان

    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    پاسخ:
    صلوات خدا بر تمامی شهدای اسلام و قرآن که با نثار جانشان آسایش و امنیت مارو فراهم کردن ان شاالله شرمنده شهدا نباشیم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی