شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی


 دو روز قبل از این که اعزام بشه، با هم داشتیم صحبت می کردیم؛ می گفت: «این سفر من برگشتی نداره.»

گفت: «خواب دیدم که شهید میشم؛ ان شاالله حضرت زهرا منو می خره.»

گفتم: «چه خوابی؟»

گفت: «خواب دیدم حین انجام ماموریت، یه کبوتر میاد و گوشه پیراهنم رو می گیره باخودش میبره بالا.» 

خیلی خوشحال بود؛ شوق شهادت تو چشماش برق میزد.

شهید محسن کمالی

@kamali_modvari

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی