خاطره ای از شهیدپورهنگ
پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۳۳ ب.ظ
بسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن
من توی کارهام خیلی به مشکل بر می خوردم. یه بار این مسئله رو با حاج محمد در میان گذاشتم. تو ماشین نشسته بودیم. حاج محمد گفت: "اگه میتونی چنتا بچه بی سرپرست رو شناسایی کن و کمی از هزینه زندگیشونو به عهده بگیر. ان شاالله خیلی از مشکلاتت کم میشه."
حاج محمد منو به یکی از هم دوره ای های حوزه شون معرفی کرد. ایشون هم خیلی نورانی و اهل معرفت بود که زندگیشو وقف بچه های بی سر پرست کرده بود.
بعدها وقتی با اون آقا صمیمی شدم متوجه شدم حاج محمد خودش یکی از تامین کننده های اصلی هزینه های زندگی اون بچه هاست...
راوی: دوست شهید
https://tlgrm.me/joinchat/DLhywECrdBuM5N_l-NjpHg
- ۹۵/۱۰/۱۶