باورش برام سخت بود که ابوعلی پرکشیده
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ
یک روز قبل از شهادت مرتضی عطایی ابوعلی روز خیلی شادی بود برا همه
خیلی روز خوبی بود؛ مداحی گذاشتیم، بچه ها کُشتی میگرفتن
اما فردای اون روز ظهر بود که ابوعلی اومد بالای تل
داشت میرفت سمت دشمن صدا زدم نرو ابوعلی نرو
برگشت سمت حسن و بقیه بچه هایی که گیر کرده بودن
ار پی چی رو برداشت ۲ تا شلیک کرد اما سومی رو که میخواست بزنه
دیدم ابوعلی افتاد دویدم سمتش که دیدم چشماش باز بود و زیر لب ذکر میگفت...
باورش برام سخت بود که ابوعلی پرکشیده
تا زمانی که بردیم بیمارستان و صورت پر از خونش رو تمیز کردیم هنوز باور نمیکردم
روحش شاد
راوی:
همرزم شهید ابوعلی
بیاد شهید مدافع حرم مرتضی عطایی ابوعلی جانشین فرمانده گردان عمار لشکر فاطمیون
@fatemeuonafg313
ڪانال رسمے فاطمیون
- ۹۵/۱۰/۲۰