شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

گفتگو با همسر شهید نریمانی ۳

دوشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۲۰ ب.ظ


ایا ایشون را تو خواب هم دیدید ؟

بله یکبار قصد کردم مهمون دعوت کنم ولی هنوز دعوت نکرده بودم ک به خوابم اومد و گفت شنیدم امشب مهمون دعوت کردی. چیزی لازم نداری بخرم؟؟

وقتی از خواب بیدارشدم فهمیدم ایشون همه جوره حواسش به ما هست اما ما نمیبینم.

چه عنایاتی از از شهیدتون بعد ازشهادت دیدی ؟

برای خودم که درقبال فرزندم بوده. گاهی وقتا واقعا بهونه گیری میکنه و همون لحظه که از پدرش کمک میخوام آروم میشه.

 اگر نکته ای مطلب خاصی هست بفرمایید ؟

 ایشون علاقه به قرائت قران داشت و این یکی از تمرینات ایشون بود.

چندروز قبل از رفتنش ازمن پرسید من چند سالمه؟؟

منم به شوخی گفتم فکرکنم ۳۵_۳۶ سالت باشه.

دوباره گفت نه بیشوخی بگو.

گفتم امسال تولدت ۲۹ ساله میشی. چهره اش توی هم رفت گفتش دعاکن به ۳۰ سال نرسم.

گفتم چرا؟؟ مگه چه اشکالی داره؟؟

گفتش یه قراری دادم ک باید تا قبل از ۳۰ سالگی انجام بشه وگرنه باختم. بعد از شهادتش فهمیدم منظور از قرار چی بوده. و به آرزوش رسید.....

طبق فرمایش حصرت اقا مقام معظم رهبری پدران فرزندان ما زنده در اسمان هستند.

و ممنون از اینکه ما را با مرد اسمانیتان اشنا کردید.

همسر شهید: متشکرم. ممنون از شماو بقیه عزیزان که وقت گذاشتین.

کانال همسران شهداء 

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی