شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

اینجا که هستم مثل این که در آسمان سیر میکنم

دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۵ ب.ظ


وقتی به مشهدمی رسید می گفت:

اینجا که هستم مثل این که در آسمان سیر میکنم ؛ 

اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو ایند 

جان به قربان تو شاها که حج فقرایی 

اما این بار از پشت گوشی این شعر را خواند ، ولی مشهد نرفته بود و پدر به خیال خودش که او در مشهد است به او التماس دعا داشت . پس از بازگشت از سفر خبر پیچید فرهاد" عبدالمهدی" به مکه مشرف شده بود . 

پدر از این کار فرهاد بسیار در تعجب بود و فرهاد که اکنون نام عبدالمهدی را بر خود نهاده بود ، گفت :می ترسیدم پدرم در سختی  وفشار بیفتد و بخواهد طبق رسم بقیه مردم گوسفندی بکشد و مهمانی مفصلی بگیرد .

وصیت کرده بود که لباس سبز پاسداریش  رو باهاش به خاک بسپارند که امام زمان (ع) ظهور کردند در رکاب حضرت باشد...

(شهید عبدالمهدی کاظمی)

روحش شاد و یادش گرامیباد.

آقا محمودرضا

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی