اونجا دردی نیست به جز اضطراب اسیری دوباره ی بی بی جان حضرت زینب...
يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۳۷ ب.ظ
چند روز قبل از اینکه میخواست بره سوریه خیلی دندون درد داشت
بهش گفتم بریم دکتر، چطور میخوای با این حالت بری سوریه؟!
میگفت برم اونجا حالم خوب میشه...
بهش گفتم یعنی اینجا که هستی و ما پیشت هستیم فقط حالت بده؟!
میگفت: نه...
اونجا حضرت زینب س هستند و هوای همه سربازاشونو دارند.
اونجا دردی نیست به جز درد اضطراب اسیری دوباره حضرت زینب (سلام الله علیها)...
وقتی داشت میرفت یه بسته کامل قرص براش گذاشتم ...
وقتی ساکش رو برام اوردند،فقط دوتای اون قرصا رو مصرف کرده بود، درست تازمانی که قدمهاش به خاک سوریه رسیده بود...
و اونجا بود که فهمیدم حضرت زینب چقدر قشنگ هوای سربازاشون رو دارند...
لبیک یازینب
نقل از همسرشهید ابوالفضل شیروانیان
@shahidshirvani
- ۹۵/۱۲/۰۱