دست نوشته شهید مختاربند در قرآن اهدایی به آقای مؤذنی...
خاطره
آقای مؤذنی پسر دایی شهید مختاربند
سال 92 بود و چند ماهی از ازدواجم میگذشت که برای زیارت و دیدار فامیل به قم رفتیم. یک شب هم مهمان حاج حمید بودیم.
شب بعد از صرف شام تلویزیون داشت مراسم دیدار فرماندهان سپاه با رهبر را نشان میداد. زمانی که حضرت آقا وارد مراسم شدند، حاج حمید هم به احترام رهبر انقلاب از جای خود بلند شدند و من تعحب کردم که ایشان انقدر به خضرت آقا علاقه و احترام نشان می دهند.
بعد از پخش مراسم، مدتی راجع به مسائل مختلف باهم صحبت کردیم و نکتهی قابل توجه در حرفهای ایشان این بود که در تمام موارد به صحبتهای مقام معظم رهبری استناد میکردند.
بعد از اتمام صحبتها خوابیدیم. حدود ساعت ۳ بود که ایشان برای نماز شب بیدار شدند و آرام درِ اتاق ما زدند که اگر میخواهیم، نماز شب بخوانیم. من بیدار شدم همراه ایشان وضو گرفتم و نماز شب خواندیم.
بعد از نماز ایشان مشغول قرائت قرآن شدند و قسمتهایی از قرآن را میخواند و برای من ترجمه میکرد.
بعد از آن قرآنی بهعنوان هدیه ازدواج به من دادند و چند خطی یادگاری در صفحهی اول آن برایمان نوشتند. قرآنی بود همراه با تفسیرهای کوتاه و روان.
برای نماز صبح به مسجد باقریه رفتیم.
مرا به امام جماعت مسجد معرفی کرد و قسمتهایی از مسجد که با زحمت خودشان به آنجا اضافه شده بود را به من نشان دادند و گفتند: نمازهایمان را در همین قسمت مسجد بخوانیم تا روز قیامت شهادت بدهند که ما در این زمین نماز خواندهایم.
بعداز نماز به خانه برگشتیم و بعداز صبحانه ایشان بدون احساس خستگی لباس کارگری پوشید و به ساختمان کوچکی که بعداز بازنشستگی خریده بود رفت و همراه با کارگرها مشغول کار شد.
همسر ایشان میگفت که برای کار مسجد هم همینطور بودند و ۹ ماه تمام صبح تا شب به همین صورت همراه کارگرها کار کردند تا مسجد باقریه توسعه پیدا کرد و بازسازی شد.
این از روحیات جهادی حاج حمید بود که انشاءالله دعایشان شامل حال ما شود و بتوانیم به وصیت ایشان عمل کنیم.
کانال شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند (ابوزهرا)
@shahid_mokhtarband
https://telegram.me/joinchat/C9nfRDyiUT9Ge3dS7KO61g
شھداے مدافـــع حـــرم قــــمــ
http://uupload.ir/files/pguo_new_doc_79_1.jpg
- ۹۵/۱۲/۲۳