دلنوشته مادرشهید حاج هادی شجاع
يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۱۴ ب.ظ
سال دوم امدوپسر نیامد.
گل زیبای من ازدر نیامد.
بازم چشم انتظاری به سر نیامد. امیدآرزوهایم دیگر نیامد.
مادر به قربان آن صدای تو.
مادربه قربان اون نگاه تو.
سوالی دارم به من بگو.
خوب شددیگه آن زخم پهلو.
مادربه قربان آن چشم وابرو.
نتونستم بذارم به زخمت دارو.
بازم سال نومیشه طاقت ندارم.
دیگه توانی برای حرکت ندارم.
دیگه سال نوبرام معنا نداره.
چون یکی ازگلها منوتنهامیزاره.
هیچ گلی بوی تو را برام نداره.
بازم دلهادرپی تو بیقراره.
میدونی چی مرحم منه چشم انتظاره. که هادی دوباره به خونه ام پابذاره.
که اگه امد دیگه تنهام نزاره.
که اگه امد دیگه تنهام نزاره.
@hadishoja
- ۹۵/۱۲/۲۹