شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

از دست نوشته‌های شهید محمدحسن قاسمی

شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۵۷ ب.ظ


بسم الله

امروز ۹۵/۲/۲۷ سه روز است که بیمارستان میدانی عامر را تحویل گرفتم. مشکلات زیاد است و قول و قرار قبلی هم به دلیل مشکلات جنگ طبق معمول به واقعیت تبدیل نشده‌. شخص من تقریبا مشکلی ندارم چون برایم اهمیتی ندارد که روی خاک بخوابم یا روی تشک ابری حتی اهمیتی ندارد که بخوابم یا نخوابم.

 شاید دلیل اینکه معمولا مسئول راه اندازی بیمارستان میدانی هستم همین است. مشکلات که هموار شد مسئول هم عوض می‌شود‌. برای ذائقه من جای راحت مناسب نیست. روزی که راهی شدم باخود عهدی کردم که به دنبال جمع خیرات برای آخرت باشم نه جمع امتیازات برای دنیا.

کاش ۲۰ سال بعد که این نوشته‌ها را می‌خوانم به خودم بگویم خیرات جمع کردم نه امتیازات.

چند وقتی است فکر می‌کنم ای کاش تیر نخورم. ای کاش صدمه‌ای بر من وارد نشود. نه به خاطر اینکه ازجانم ترس دارم یا ....، بخاطر اینکه دشمنی که مرا می‌کشد خوشحال خواهد شد. دوست دارم شهید شوم ولی نه با گلوله، دوست دارم اینقدر در راه اسلام زحمت بکشم که بمیرم‌. باقی باشد برای فردا...

تمام

از دست نوشته‌های شهید محمدحسن قاسمی شهید جامعه پزشکی


  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی