جوانترین شهید از فاطمیون ۱
دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۴۱ ب.ظ
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از
خراسان رضوی، هنگامی که جنگ هشت ساله تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران با پذیرش
قطعنامه 598 پایان یافت بسیاری بر این پندار بودند که دیگر حماسه سازیهای شهیدان،
بخصوص جوانان و نوجوانان، فقط مربوط به این دوره و زمانی خاص بوده است و دیگر تکرار
نخواهد شد. اما در همان سالها شهید مصطفی چمران، وزیر دفاع، جملهای پر مغز گفت که
هرچه زمان میگذرد عمق گفته و نگاه او بیشتر تجلی مییابد، او گفت: «وقتی که شیپور
جنگ نواخته شود فرق بین مرد و نامرد، تشخیص داده میشود». تجلی این گفته شهید چمران
را در دوران معاصر باید میان مدافعان حرم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) جستجو کرد.
در پی گزارشهای متعدد در خصوص شهدای مدافع حرم، این بار سراغ جوانترین شهید
این عرصه رفتهایم، شهید حسن رحیمی، کسی که در سن 16 سالگی و در اوج گمنامی از
کشورش افغانستان به ایران آمد، به لشکر فاطمیون پیوست و از کشور ایران عازم سوریه
شد در آنجا در جبهههای نبرد حق علیه باطل مبارزه کرد.
شهید رحیمی در تاریخ یکم شهریور 1378 در قم به دنیا آمد، آنها که در قم سکونت
داشتند هجرتشان زیاد دوام نیاورد و مجدد به افغانستان بازگشتند، شهید رحیمی در آنجا
به خاطر شرایط تحصیلی افغانستان تا سال پنجم ابتدایی درسش را ادامه داد اما از یک
دورهای به بعد همراه پدرش علاوه بر بنایی درسش را هم میخواند.
شهید رحیمی؛ بزرگمردی
از دیار افغانستان
برای تهیه گزارشی از این خانواده، به خانه عمه شهید رحیمی واقع در گلشهر مشهد
رفتیم، با استقبال و مهماننوازی محمد عیسی رحیمی، پدر شهید رحیمی مواجه شدیم؛ او
ما را به داخل خانه خواهرش راهنمایی کرد و در آنجا علاوه بر خواهر، دخترش زهرا و
همسرش لیلا رحیمی هم به استقبال ما آمدند.
در داخل خانه آنچه که بر دیوار سفید رنگ چشمنوازی میکرد پرچم طلایی لشکر
فاطمیون، تصاویر شهید و همچنین پرچم سبز رنگی بود که متبرک به نام امام هشتم(ع)
بود.
محمد عیسی رحیمی، پدر شهید رحیمی به تصاویر فرزندش که بر روی دیوار نصب شده
اشارهای میکند و با اشاره به اینکه وی به حسن اخلاق شهره بود و همواره به ائمه
اطهار(ع) ارادت ویژهای داشت اظهار کرد: او علی رغم اینکه کم سن و سال بود اما
رفتارش همواره مانند انسانهای بزرگ نمود داشت.
پدر شهید رحیمی در خصوص رفتن فرزندش میگوید: وقتی که حسن به سوریه رفت و
تصاویرش را برایمان ارسال کرد اصلاً باور نمیکردیم که خودش باشد بسیار بزرگتر از
آن چیزی بود که ما در افغانستان میدیدیمش.
تودار بودن شهید
رحیمی
وی با اشاره به تودار بودن شهید رحیمی، ادامه داد: او اغلب موارد آنچه که در
فکرش بود را نگه میداشت و اصلاً بروز نمیداد برای مثال وقتی که اخبار سوریه پخش
میشد اصلاً مطلبی را بیان نمیکرد وقتی هم که تصمیم گرفت به سوریه برود به صورت
تلفنی تماس گرفت و گفت که من در مرز ایران و افغانستان هستم و قصد دارم تا از آنجا
برای زیارت به مشهد بروم.
محمد عیسی رحیمی گفت: حسن پس از یک ماه که به ایران آمده بود، گفت که عازم
سوریه است، من ابتدا اجازه ندادم اما پس از اصرارهای چندبارهاش اجازه دادم تا
برود. وی یک ماه به سوریه رفت و پس از گذشت این مدت مجدد به ایران بازگشت اما به
افغانستان نیامد، یک هفته ای را در خانه عمه اش در مشهد ماند و مجدد به سوریه
بازگشت و قبل رفتن تلفنی از ما خداحافظی کرد و حلالیت طلبید.
سن شهادت بیش از سن
واقعی
وی درباره اطلاع از نحوه شهادت فرزندش میگوید: دوستانش میگفتند که وقتی
نیروهای دشمن راکت زدند ترکشهایش باعث شد تا فرزندم به شهادت برسد. هنگامی که
فرزندم شهید شد برادرم نیز در آنجا حضور داشت و به همین علت او خبر شهادتش را به من
اطلاع داد.
پدر شهید رحیمی ادامه گفتههای خود را اینگونه بیان میکند: من صبح سرکارم
بودم که برادرم با من تماس گرفت و به صورت ناگهانی خبر شهادت حسن را به من در
افغانستان داد. خیلی برایم سخت بود علاوه بر این مادرش هم هنگامی که در خانه بود به
او هم یک نفر دیگر به طور ناگهانی خبر شهادتش را داده بود به طوری که حال او هم از
دادن این خبر به شدت بد شد.
محمد عیسی رحیمی تصریح کرد: بر روی سنگ مزارش سال ولادتش 74 حک شده است این در
حالیست که او متولد سال 78 است؛ این شهید به عمد تاریخ ولادتش را به اشتباه گفته
بود تا بگذارند راحتتر به جبههها برود، هنگام اعزام از او شناسنامهای نخواسته
بودند به همین خاطر او توانسته بود از این طریق سن خود را بزرگتر از آن چیزی که بود
بگوید.
- ۹۶/۰۸/۱۵